صغری خدادادی کارآفرین نمونه مشهدی
صغری خدادادی در سال 1349 به دنیا آمد . او به عنوان یک بانوی کارآفرین نمونه استان پس از دست دادن همسفر زندگیش در کارگاه تولیدی کوچک خود علاوه بر ایفای نقش مادری برای سه فرزندش در جدال نابرابر زندگی و زن سرپرست خانوار بودن، سقفی از اراده و سرسختی را برای حرکت در مسیر خودکفایی و استقلال بنا نهاده است.
او پس از فوت همسر خود در اثر نشت گاز می گوید : در تمام این سال ها که گذشته نگاهش همیشه به پنجرههای امید بوده و هیچ گاه نگذاشته فرزندانش در نبود پدر طعم گس نداری را تحمل کنند.
این بانوی کارآفرین، سال 88 به عنوان یک سرپرست، در تولیدی پیراهن مردانه ایفای نقش می کند و از ابتدای سال جاری نیز با گذاشتن سرمایه این کارگاه را که تا پیش از این متعلق به برادرش بوده را خریداری می کند و با گذشت کمتر از 5 ماه به عنوان یک زن کار آفرین نمونه در استان شناخته می شود.
وی می گوید: تسهیلاتی را از بانک دریافت کردم تا توانستم این کارگاه تولیدی را از برادرم بخرم و به عنوان یک زن کارآفرین و سرپرست خانوار نگذارم سمفونی رنج بر زندگیم نقش بزند.
زنی که بعد از فوت همسرش یک تنه بار مشکلات زندگی را بر دوش کشیده معتقد است، کار همیشه فراز و فرود دارد اما برای ماندن و به دست آوردن رزقی حلال باید جنگید.
او به مشکلات یک زن کارآفرین اشاره می کند و می گوید: مشکل من امروز به عنوان یک زن کارآفرین نداشتن سرمایه و عدم حمایت های دولتی است چرا که اعتقاد دارم اگر مسئولین و متولیان امر به بانوان به همان اندازه که به مردان بها داده می شود، بهاء بدهند چرخه تولید داخلی خواهد چرخید و هیچ مشکلی در این زمینه وجود نخواهد داشت.
خانم خدادادی بیان می کند: امروز من به عنوان یک کارآفرین به دلیل نداشتن سرمایه نمی توانم پارچه ها را به صورت انبوه خریداری کنم و به افزایش تولید و درآمدم کمک کنم و در این خصوص نیازمند وام و تسهیلاتی ویژه هستم.
او که همه روزه از ساعت 8 تا 6 بعدازظهر در این کارگاه تولیدی مشغول به کار است و به قول خودش کار در این تولیدی برای او یک نوع تفریح است، ادامه می دهد: سال هاست که طعم استقلال را چشیده ام و حالا حاضر نیستم این کارگاه را رها کنم و می خواهم تا آخرین نفس در برابر موانع و مشکلات بایستم و سهم خود را در زمینه تولید داخلی ایفا کنم.
برای برنامه های آینده خود می گوید : من قصد دارم تا مدتی دیگر از تولید پیراهن مردانه به سوی تولیدی مانتو روی بیاورم چرا که این کار یکی از خواسته های درونی من است.
او به آرزوی داشتن چرخ خیاطی کامپیوتری نیز اشاره می کند و می افزاید: چرخ خیاطی کامپیوتری 7 میلیون تومان قیمت دارد و تهیه این پول برای من مشکل است، اما امیدوارم این آرزو روزی محقق شود.
او ادامه می دهد: در حال حاضر پیراهن های دوخته شده را در نمایشگاه ها و برخی از فروشگاه های لباس عرضه می کنم، هرچند که تعدادی از فروشگاه ها به محض اینکه مشاهده می کنند طرف حسابشان خانم است پیراهن را به قیمت واقعی آن خریداری نمی کنند و آن را به قیمت دل بخواه می خرند و خود با قیمت های نجومی به مشتریان می فروشند.
خانم خدادادی گله می کند از اینکه جامعه ما مردسالار است و یک خانم کارآفرین برای خودکفایی و حرکت در مسیر تولید باید از هفت خوان رستم شود و تازه درآمدی هم که بدست می آورد به اندازه یک کارآفرین مرد نیست چرا که به مردان بهای کافی داده می شود.
او می گوید: روزهایی که کارم را به تازگی شروع کردم بسیاری از مردان که همانند خودم در تولیدی پوشاک نقش آفرینی می کردند، به محض اینکه متوجه می شدند من به تولید پیراهن مردانه می پردازم شروع به تمسخر می کردند و می گفتند تولید و دوخت پیراهن را به دست تولید کنندگان مرد بسپارید.
اما من هرگز ناامید نشدم و جواب حرف و تمسخر آنان را با تولیدات خوب و با کیفیت دادم، طوری که بعد از مدتی خودشان اذعان کردند که کار من حتی از تولیدی های مردانه نیز بهتر است.
این بانوی کارآفرین در مورد پیچ و خم های زندگی می گوید: آن روز که فاطمه باید برای رفتن به خانه بخت لباس سفید بر تن می کرد، من چندین ماه تا پاسی از شب کار می کردم تا لوازم زندگیش را تهیه کنم و نگذارم تا او در جلوی دوستان و آشنایان خجالت بکشد.
گاه از شدت خستگی و درد، چشمهایم سرخ می شد و قفسه سینه ام بالا و پائین میرفت اما برای زندگی شرافتمندانه و تهیه لوازم زندگی دخترم جنگیدم و او را با سرافرازی به خانه بخت فرستادم.
این بانوی کارآفرین اشاره ای به پسرش محمد هم که چهارم دبستان است می کند و می گوید: پسرم محمد نیز به بیماری تالاسمی مبتلا بوده و هزینه های داروی او نیز زیاد است و از طرفی هزینه پیوند مغز و استخوان او 16 میلیون تومان است و من در تمام این سال ها خیلی تلاش کردم تا با کار زیاد پول این عمل را جور کنم اما تاکنون نتوانسته ام.
این بانوی کارآفرین معتقد است، بیماری محمد کوچک، خرج و مخارج زندگی و موانع و مشکلاتی که در مسیر کارآفرینی وجود دارد دست اندازی های جاده زندگی است و من هنوز هم به کار خود و مسیری که در آن حرکت می کنم ایمان دارم و هیچ کدام از مشکلات نخواهد توانست مرا از حرکت و تلاش باز دارد.
برگرفته از مصاحبه های انجام شده با خانم صغری خدادادی