بانو روژین پناهنده گندآبادی بانوی کارآفرین کشاورزی و پرورش بوقلمون ارگانیک
روژین پناهنده گندآبادی درتاریخ 19 بهمن 1367 در استان کرمانشاه، شهرستان صحنه، منطقه دینور روستای کنگ در خانواده ای با سطح مالی متوسط و کاملا سنتی و روستایی به دنیا آمد
ایشان در مورد رویاهای دوران کودکی می گوید : در دوران کودکی بزرگترین رویایم توانایی درست کردن نان محلی داخل تنور بود، کاری که مادرم هر روز صبح زود انجام میداد ومن با اشتیاق کنار دستش مینشستم و نانهای پخته شده را میشمردم.
تحصیل برای دختران روستایی به نوعی آرزو به شمار میآمد، چون در روستایی ما فقط تا مقطع ابتدایی مدرسه وجود داشت و دختران فقط تا همین مقطع تحصیل میکردند.
اما مادر من همیشه پافشاری میکرد که ما درس بخوانیم . به خاطر فراهم کردن شرایط برای درس خواندنمان، تلاش و از خودگذشتگی بسیاری کرد. نتیجهاش این بود که من به عنوان نخستین دختر روستای کنگ وارد مقطع راهنمایی شدم. البته در این همراهی و پایداری پدرم را نیز به همراه داشتم. چون او هر روز صبح مرا به روستای همجوار میبرد و هر ظهر برای برگرداندنم از مدرسه بازمیگشت.
پدر و مادر من بر این باور بودند که دختر و پسر با هم فرقی ندارند و هر دو باید بتوانند از نظر مالی استقلال داشته باشند. علاقه و باورهای پدر و مادرم باعث شد که در زمینهی تحصیل تلاش خود را بکنم، تا هم جوابی به از خود گذشتگی آنها داده باشم و هم آیندهی خوبی برای خود بسازم.
مقطع دبیرستان را با پشتکار، ولی سختی بیشتری آغاز کردم. چون باید از روستا تا اولین شهرکی(میانراهان) که دبیرستان (حضرت زینب) داشت، را میپیمودم. این سختی زمانی بیشتر شد که امکان تحصیل در رشته کشاورزی، که خیلی علاقه داشتم، برایم وجود نداشت و اصلا این رشته در دبیرستان ما تدریس نمیشد. پس به ناچار در رشته علوم انسانی ادامهی تحصیل دادم.
در طول دبیرستان چون به رشته ای که در آن تحصیل میکردم، علاقه نداشتم، جزو دانش آموزان متوسط و متاسفانه گاه گاهی هم ضعیف بودم. اما تلاشم بر این بود که مفاهیم درسها را یاد بگیرم.
خانم پناهنده گندآبادی درباره شروع فعالیت های خود می گوید : همیشه در زندگی دنبال چیزهای جدید و کارهای نو و انجام کارهای دشوار بودم. کاری که شاید کمتر کسی از همسن و سالهای من پیگیرش بودند. به همین دلیل سال آخر دبیرستان بودم که علاقه ام به کار پرورش بوقلمون زیاد شد. چون مادرم چند سالی بود که برای مصرف شخصی خانواده بوقلمون پرورش میداد. کمکم علاقه من هم به این کار زیاد شد و با مادرم شروع کردیم به پرورش دادن کار بوقلمون، که برایم بسیار دلنشین و شیرین بود. اما از سوی دیگر تمامی تلاشم را میکردم، که به دانشگاه بروم.
چون کارم را خیلی دوست داشتم، آغاز به پژوهش کردم که چگونه می توانم رشتهی دانشگاهی را انتخاب کنم، که با کارم همخوانی داشته و برایم سودمند باشد. تا اینکه تصمیم گرفتم در رشتهی مدیریت کسب و کار در دانشگاه جامع علمی کاربردی تحصیل کنم و خوشبختانه در سال1387 وارد دانشگاه شدم.
در سال 1389 با پایان نامه ای راجع به پرورش بوقلمون ارگانیک و نمره علمی 5/19 در مقطع کاردانی به پایان رساندم.
سپس بنابر خواسته و علاقه پدرم در سال 1390 آزمون ورودی دانشگاه برای رشتهی حقوق شرکت کردم و همان سال در جهاد دانشگاهی کرمانشاه تحصیل در رشته حقوق را آغاز کردم و موفق شدم در رشته حقوق قضایی مدرک کارشناسی را دریافت کنم.
رشتههای تحصیلی که انتخاب کردم، پلی برای پیشرفت در کارم شد و تجربه های علمی که به دست میآوردم، در کنار آن چه که در کار اندوخته بودم، کمک شایانی در موفقیتم به همراه داشت.
در زمینهی پرورش بوقلمون و مرغ بومی، 9 سال است که فعالیت میکنم. آنچه که بیش از پیش مرا به کارم دلبسته کرده، سلامت غذایی است که این کار برای مردم به ارمغان میآورد.
چون کارم را به شیوهای سنتی انجام میدهم. از بوقلمونهای ماده برای تخم گذاری و جوجه گیری استفاده میکنم. هم بوقلمون گوشتی و هم بوقلمون تخم گذار پرورش می دهم. به این صورت که هر سال بهمن ماه بوقلمونهای مولد شروع به تخم گذاری میکنند و زمان تخم گذاری 20 تا 25 روز ادامه دارد.
سپس بوقلمونهای مادر کرچ شده و به مدت 28 روز روی تخم ها خوابانده میشوند. پس از گذشت این مدت، جوجه های بوقلمون متولد شده و 7 ماه نگهداری دقیق لازم دارند تا بدون استفاده از داروهای هورمونی به رشد کافی برای فروش برسند.
در زمینهی مرغ سالم نیز همین روند انجام میشود.یعنی مرغ های تخم گذار بومی به مدت 3 الی 4 ماه تخم گذاری میکنند و پس از سپری کردن این مدت، کرچ شده و آماده جوجه کشی میشوند. بعد از خواباندن آنها روی تخم 21 روز تا جوجه کشی زمان لازم دارد. پس از تولد، جوجهها با جیرهی غذایی مناسب، تغذیه می شوند تا وزن کافی برای فروش رو را به دست آورند. فروش هم به دو صورت کشتار و زنده انجام میگیرد.
همچنین سه سال است که در زمینهی پرورش توت فرنگی سالم، به صورت کشت گلخانه ای فعالیت دارم. کاشت نشای این محصول در اواخر مهر ماه، به روش چهار فصل، کشت و برداشت محصول انجام میشود و تا هفت سال نیازی به کاشت نشای جدید نیست.
محصول به صورت خارج از فصل، یعنی زمانی که کشت آزاد محصول ندارد، برای ارایه به بازار فروش، که اوج محصول در زمستان و بهمن ماه است، برداشت و بسته بندی میشود.
در بهار امسال نیز به عنوان نخستین بانوی پرورش دهندهی نوغان در استان کرمانشاه، موفق به پرورش و تولید پیله ابریشم شدم.
همچنین با توجه به تجربههایم، کتابی با عنوان (بوقلمون ارگانیک) منتشر کردم. در سال 92 به مقام سوم جشنواره علیاکبر رسیده و در بهمن 93 به عنوان کارگر نمونهی بخش کشاورزی استان برگزیده شدم.
افزون بر این، در کارهای تحصیلگری با ترویج کشاورزی در روستا همکاری دارم.
ایشان در زمینه نقش عوامل مختلف در موفقیت خود می گوید : لطف خدا باعث شده که در تمام زمینه های کاری که آغاز کردم موفق باشم. اما پشتیبانی و از خودگذشتگی و اعتمادی که خانواده ام به من داشتند، موجب شد که تلاشم را چند برابر کرده و پاسخ در خوری به فداکاریهای آنان بدهم. همچنین مادرم همیشه و صبورانه پشتم بوده و با تشویقهایاش باعث خود باوری و پیشرفتم شده است.
خانواده ام بی دریغ و همیشگی پشتم بودن و موقعیت الانم رو مدیون تک تکشون هستم. خدا را شکر که با تلاش و حمایت خانوادهام، جایگاه فعلی کسب و کارم عالی است و همهی سعی و توانم را برای حفظ و گسترش موقعیت کنونیام به کار میگیرم.
خانم پناهنده گند آبادی در زمینه نقش باورها در موفقیت می گویند : به باور من، در هر کاری پیش از هر چیزی توکل بزرگترین پشتوانه است. همچنین اگر علاقه و تلاش و در بسیاری از اوقات از خود گذشتی داشته باشیم، جزو افراد موفق خواهیم شد.
هر چند هر کاری سختیهای خود را دارد، ولی نباید با هر شکست عقب بکشیم. بلکه باید از شکستهایمان پلی برای رسیدن به موفقیت بسازیم.
برای مثال، مشکلات مالی در هر زمینهی کاری وجود دارد. بیشتر مردم فکر میکنند که باید حتما سرمایهی زیادی داشته باشند تا بتوانند کسب وکار راه اندازی کنند. در حالی که به باور من، کسب و کارهای کوچک بهترین راه برای آغاز هستند، که هم سرمایه کمتری لازم دارد و هم امکان شکست خوردن در آنها کمتر است.
همچنین مشکلات اجتماعی و فرهنگی همیشه وجود دارد، که بهتر است برخی از آنها را نادیده و از برخی دیگر درس گرفت،تا بتوان به راحتی از سد آنها گذشت.
متاسفانه هنوز هم باورهای اشتباهی که در روستاها در زمینهی کار و تحصیل دختران روستایی وجود دارد، اما با تجربه ای که اکنون به دست آوردهام، با تلاش بیشتری در متقاعد کردن اهالی روستا برای موافقت در زمینهی تحصیل و کار دختران هم سن و سال خودم میکنم.
اما جای کار بسیار است، زیرا همانگونه که گفتم، هنوزهم در جوامع کوچکی چون روستاها و حتی شهرها، فرهنگ استقلال در کسب و کار برای بانوان جا نیفتاده و متاسفانه بانوان تلاشگرمان با سختیهای بسیاری مواجه هستند، که شاید بزرگترین آنها حمایت نشدن از طرف خانواده هاست.
شخصیت و ویژگی های که داریم رو اطرافیان بیشتر از خودمان میدانند، ولی دلسرد نشدن از کار و شکست ویژگی است، که همیشه سعی در حفظش دارم. از وضعیت کنونی خود ناراضی نیستم، اما راضی هم نیستم. چون هنوز خیلی جای پیشرفت هست، که هنوز به آنها دست پیدا نکرده ام.
ایشان درباره برنامه های آینده خود می گویند : در باره آینده نیز برنامه های زیادی دارم، که میدانم با یاری خداوند و پشتیبانی مسوولان می تواند دست یافتنی باشد. زیرا بزرگترین برنامهام ایجاد اشتغال برای جوانان بیکار و تحصیل کرده در روستا است، که با ارایهی طرحی به جهاد کشاورزی و بخش ترویج، که خوشبختانه با استقبال مواجه شده، امید دارم که با همکاری صندوق کارآفرینی امید و پشتکار اعضای معرفی شده بتوانم برای ده نفر از جوانان روستایی اشتغال ایجاد کنم.
برگرفته از مصاحبه های انجام شده با خانم روژین پناهنده گند آبادی