تحقیق و بررسی زندگی افراد موفق نشان می دهد که این افراد برای رسیدن به موفقیت از منابع درونی و بیرونی استفاده کرده اند . در بعد درونی این افراد با استفاده از نیروهای ذهنی ،توانایی های قسمت چپ و راست مغز و تغییر افکار و باورهای خود و در بعد بیرونی با یادگیری و استفاده از اهرم های موفقیت (تجربیات افراد ) توانسته اند تحولات شگرفی را در زندگی خود و دنیای پیرامون خود خلق کنند . مطالعه و یادگیری در دنیایی که اطلاعات در هر دو سال یک بار کهنه می شوند و اطلاعات جدیدی ظهور می کنند یکی از راهبردهای این افراد برای موفقیت است . سایت راه موفق به منظور ارایه دوره های آموزشی موفقیت ،ارایه تجربیات افراد موفق ، ارایه محصولات گوناگون در زمینه موفقیت و ... ایجاد شده است. در کنار این امر بزرگ این سایت آشنا نمودن دانش آموزان ، دانشجویان و ... با اصول موفقیت و مسیرهای موفقیت طی شده توسط افراد موفق را یکی از اهداف خود قرار داده است.

محل لوگو

حمیدرضا امینی کارآفرین موفق و مدیرعامل یک شرکت تولید محصولات پلیمر و پلاستیک


حمیدرضا امینی کارآفرین موفق و مدیرعامل یک شرکت تولید محصولات پلیمر و پلاستیک

کار در این حوزه را در 18 سالگی با تنها 70 هزار تومان سرمایه حاصل از مسافرکشی آغاز کرده، معتقد است که هیچ دستی بالاتر از دست خدا نیست و برای شروع کار الزاماً نباید سرمایه مالی هنگفتی در دست داشت؛ ضمن اینکه پیش بردن کارها در عین بهره‌مندی از علم است که افراد را به موفقیت می­‌رساند.

در مورد علاقه به کار و کار کردن چنین می گوید : کودکی و نوجوانی‌ام با آرزوی تحصیل و تجربه در رشته مهندسی عمران گذشت. تلاش برای دستیابی به این آرزو تا حدی بود که در دوران راهنمایی ایام تعطیلات تابستان در ساختمان‌های مجتمع مسکونی دانشگاه علوم پزشکی واقع در شهرک کوثر به عنوان کارگر کار می‌کردم.انجام این کار به خاطر مبلغ دریافتی روزانه‌ام نبود؛ زیرا نیاز مالی نداشتم و فقط به خاطر دیدن مهندسانی که در آن مجتمع رفت و آمد داشتند، کارگری می‌کردم تا از این طریق از آن‌ها کار یاد بگیرم. در مورد وارد شدن به عرصه پلیمر می گوید : دانش‌آموز دوره پیش‌دانشگاهی بودم که تصمیم گرفتم همزمان با تحصیل کار کنم. دوست نداشتم کار را به زمانی موکول کنم که مدرک دانشگاهی می‌گیرم.می‌خواستم کاری انجام داده باشم تا هنگام فارغ‌التحصیلی سرمایه‌ای برای خود جمع کرده باشم. می‌دانستم اگر مدرک تحصیلی بالایی داشته باشم، توقعم برای داشتن شغلی مناسب بیشتر می‌شود.در مورد ادامه تحصیل خود چنین اظهار می کند : رشته مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی قزوین و مهندسی صنایع دانشگاه سراسری تبریز پذیرفته شدم.من در مدت باقیمانده تا اعلام نتایج کنکور، پیگیر کار نیز بودم و در مورد کارهایی که به من پیشنهاد می‌شد، تحقیق می‌کردم. از آنجا که کار کردن من همراه با تحصیل، مستلزم سکونت در قزوین بود، به ناچار از تحصیل در دانشگاه تبریز صرف نظر کردم.

در مورد جستجوی حرف مورد علاقه اش می گوید : به سازمان صنعت و معدن مراجعه و پرس و جو می‌کردم که چه کارهای تولیدی وجود دارد که با سرمایه خیلی کم بتوان آن را راه‌اندازی کرد و آنها در پاسخ به عنوان نمونه خوراک دام و کارهای دیگر را پیشنهاد می‌کردند.از دوستان و آشناهای پدرم نیز می‌پرسیدم. یکی از آن‌ها تولید پلاستیک را معرفی کرد و پیشنهاد داد که با پدرم برای آشنایی بیشتر با چگونگی کار به دیدارش برویم. در واقع من تا آن روز از این کار هیچ نمی‌دانستم.پدرم در این مورد حمایتم نمی‌کرد؛ زیرا دوست داشت همه انرژی و توانم را صرف تحصیل کنم؛ در حالی که دوست پدرم با شرط حضور پدر حاضر به کمک می‌شد.نیت که درست باشد، خدا نیز کمک می‌کند. فکر می‌کنم پیگیری و پافشاری بی‌وقفه من در طول سه ماه به جلب اعتماد دوست پدرم انجامید و موجب شد مرا برای شراکت در کار با شخصی آشنا کند.

در مورد نحوه تامین سرمایه برای کار چنین می گوید : من از همان دوره نوجوانی دوست داشتم هزینه‌های شخصی‌ام را خود تأمین کنم و حتی پولی را که پدر و مادرم در اختیار من می‌گذاشتند، به جای امور شخصی صرف تهیه مایحتاج منزل می‌کردم.

بین ساعات ظهر تا عصر که خیابان‌ها خلوت بود با خودروی پیکان همسایه بین سبزه میدان تا انتهای نوروزیان مقابل دانشگاه بین‌المللی امام خمینی مسافرکشی می‌کردم. درآمد حاصل از این کار را به سه قسمت تقسیم می‌کردیم؛ یک سهم به من تعلق می‌گرفت؛ بخشی به خودروی پیکان و قسمت دیگر به مرد همسایه.بقیه روز را هم خود را برای آزمون کنکور آماده می‌کردم.قصدم فقط کسب درآمد و گذراندن امور نبود؛ بلکه می‌خواستم وجهه اجتماعی خوبی داشته باشم. دوست داشتم ثمره عمری که صرف کار می‌کنم ماندگاری نامم باشد.بناهای تاریخی را می‌بینیم که پس از سالیان سال هنوز زنده‌کننده آن دوران و مردمانش هستند یا کاری را می‌بینیم که میراث آبا و اجدادی است. می‌خواستم نقطه شروع این کار ماندگار، من باشم.آن زمان که امروز 10 سال از آن می‌گذرد، کل سرمایه من 70 هزار تومان بود که از مسافرکشی به دست آورده بودم. برای محل کار نیز سوله‌ای با ماهانه 500 هزار تومان اجاره کردم و این مبلغ برای 10 سال پیش خیلی زیاد بود. شریکم نیز دو عدد دستگاه تولیدی برای شروع کار در اختیارم گذاشت.

در مورد راه افتادن خط تولید کارخانه می گوید : من حتی شیوه روشن کردن دستگاه‌ها را نمی‌دانستم و حتی مواد اولیه هم نداشتم. شریکم نیز فقط دستگاه داده و بقیه کارها را عملاً روی دوش من قرار داده بود.مواد اولیه‌ای را که امروز با تناژ بالا خریداری می‌کنم آن زمان با 70 هزار تومان تهیه کردم؛ 100 کیلو مواد درجه دوم. انگار داشتم چند مشت نخود و لوبیا می‌خریدم.برای یادگیری نحوه راه‌اندازی خط به اسم دانشجو برای تحقیق به شرکت‌ها می‌رفتم و با نگاه کردن به کار آنان سعی می‌کردم نحوه کار دستگاه را یاد بگیرم.پول نداشتم. باید همه کارها را خودم به تنهایی انجام می‌دادم؛ اما شرح حالم را به کارگر یکی از همان شرکت‌ها در میان گذاشتم و او نیز پذیرفت که کمکم کند. در مورد بازار و فروش محصولات می گوید : محصولم را روی دست در بازار می‌چرخاندم تا مشتری پیدا کنم. بالاخره با 12 هزار تومان سود توانستم آن را به فروش برسانم. دوباره چند مشت بیشتر مواد گرفتم و این چرخه ادامه داشت.

در مورد تجربه کاری خودش می گوید : ترم یک مشروط شدم و همزمان با شروع ترم دوم فهمیدم که قصد شریکم از راه‌اندازی این شرکت تولید نبوده؛ او به واسطه وجود این کارگاه قصد داشت وام کلانی بگیرد. به این ترتیب شراکتمان بهم خورد و او سهمش را که نبض تپنده کار یعنی دستگاه‌ها بود، برد. و علی ماند و حوضش. سالن خالی شبیه شهر مرده‌ها بود و تمام تلاش‌های بی‌ثمر خودم را می‌دیدم.به سیم آخر زدم و رفتم دستگاه خریدم.نه پول و نه پارتی، فقط سماجت داشتم و اینکه آدم‌های خوب هم پیدا می‌شود که با اعتماد خود مسیر رسیدن به آرزوها را برای دیگران هموارتر می‌کنند. تولید در ایران آن گونه که باید، حمایت نمی‌شود.به واسطه وجود و اعتماد چنین افرادی، از تهران دستگاه قسطی خریدم که برای راه‌اندازی یک خط کفایت می‌کرد. وقتی دستگاه‌ها را به کارگاه آوردم دیگر حتی برای بازگشت به خانه هم پولی نداشتم.در منزل هم مادرم به دلیل رفتن زیر بار این همه قرض از یک سو و مشروط شدنم در دانشگاه از سوی دیگر، دو ماه با من حرف نمی‌زد.حق داشت. به همین دلیل من ترم‌های بعد آن را جبران کردم و در عین حال تلاشم را برای ادای قرض‌هایم بیشتر.

در مورد هدف خودش می گوید :کار را به طور علمی پیش بردن هدف من بود. پایان سال دوم رشته عمران بود که از دانشگاه انصراف دادم و سال بعد دوباره در آزمون سراسری شرکت کردم. این بار خواستم در رشته مرتبط با کارم یعنی صنایع ادامه تحصیل دهم و به لطف و یاری خدا، اینک کارشناس صنایع هستم.اعتماد مردم سرمایه من شد و به همین دلیل است که امروز اعتبار من در واقع همه دارایی‌ام محسوب می‌شود.

همان روزها با خدا عهد کردم که حق کسی را پایمال نکرده، حلال خدا را حرام نکنم. خدا هم هرگز اجازه نداد کسی مزد زحمات مرا ضایع کند. در این سال‌ها خدا همیشه کمکم کرده است.زدن دو قطعه سنگ به یکدیگر خود، نوعی کار به حساب می‌آید. جوینده یابنده است. در ضمن خداوند برکت را در ابتدای صبح قرار داده و کسی که دیر از خواب برمی­خیزد و به دنبال کسب می‌رود، باید بداند ممکن است چیزی نصیب او نشود.

در مورد انگیزه کارآفرینی می گوید : متحد بودن و خیلی لذت‌بخش است که خدا تو را انتخاب می‌کند تا وسیله‌ای برای کسب درآمد دیگران باشی. علاوه بر این به مال و سرمایه خودت نیز برکت می‌دهد. اطمینان دارم چون به عنوان وسیله انتخاب شده‌ای قدرت خدا اجازه نمی‌دهد که زمین بخوری و الان در مجموع با خودش برای 40 نفرشغل ایجاد کرده است.

در مورد تجربه ورشکستگی خودش چنین می گوید : مثل نمودار سینوس بالا و پایین شدم. به عنوان مثال یک بار سال 88 بود که با شکست جهانی قیمت نفت، 80 میلیون تومان کسر آوردم. البته این کسری پول من نبود. در واقع همان اعتماد مردم بود که من با آن مواد خریده بودم.

سال 84 وقتی وارد این پیشه شدم 23 نفر دیگر نیز همزمان با من این کار را شروع کردند؛ اما حالا فقط دو نفر مانده‌­ایم و بقیه به دلیل ورشکستگی، از کار کناره‌گیری کرده‌اند.به نظر من مدیریت درست یک شکست می‌تواند منجر به پیروزی شود و مهمتر اینکه در صورت داشتن نیت صادقانه، خداوند هیچ وقت و هیچ جا تنهایت نمی‌گذارد.در مورد رمز موفیت خودش اینطور می گوید : بازار یعنی اعتماد. یکی از دلایلی که دفتر فروشم در تهران را تأسیس کردم، اعتماد طرف حساب‌هایم بود.تجربه، تنها معلمی است که ابتدا سخت امتحان می‌گیرد و سپس درس می‌دهد. من حتی اگر همه چیز را از دست بدهم تجربه‌هایم را دارم. پس این بار مطمئنا بهتر و محکمتر شروع می‌کنم.

 برگرفته از مصاحبه آقای امینی با نشریات با تلخیص و اضافات

حمیدرضا امینی کارآفرین موفق و مدیرعامل یک شرکت تولید محصولات پلیمر و پلاستیک
انتشار : ۱۲ تیر ۱۳۹۶

دكتر مينو محرز متخصص بیمارهای عفونی و استاد دانشگاه تهران


دكتر مينو محرز متخصص بیمارهای عفونی و استاد دانشگاه تهران

خانم دكتر مينو محرز در سال 1324 در تهران متولد شد. در سال 1342 از دبيرستان فارغ التحصيل و در همان سال تحصیل در رشته پزشكي دانشكده پزشكي دانشگاه تهران را آغاز كرد. بعداز اتمام دوره دكتري عمومي، سال 1349 در رشته تخصصي عفوني ادامه تحصيل داد و در سال 1352 موفق به اخذ مدرك در رشته تخصصي عفوني از دانشگاه تهران گرديد. ايشان اكنون به عنوان عضو هئيت علمي و استاد گروه عفوني در بخش عفوني بيمارستان امام خميني (ره) مشغول به كار مي باشند.

آثار علمی وتالیفات : تأليف2 و ترجمه 4 كتاب، 41 مقاله در نشريات فارسي و 60 مقاله در نشريات بين‌المللي

افتخارات :
- رئيس مركز تحقيقات ايدز بيمارستان امام خميني
- قائم مقام انجمن حمايت از بيماريهاي عفوني
- عضو پيوسته فرهنگستان علوم پزشكي ايران
- عضو هيئت ممتحنه برد و ارزش يابي بيماريهاي عفوني ايران
- سردبير مجله بيماريهاي عفوني و گرمسيري ايران
- عضو گروه علوم بهداشتي و تغذيه فرهنگستان علوم پزشكي
- عضو كميته کشور ایدز
- عضو کمیته کشوری سل و تب مالت
- عضو شوراي برنامه ريزي كرسي يونسكو در زمينه آموزش سلامت
- عضو گروه تدوين كننده دستوالعمل درماني گلايد لاينهاي كشوري

سمت‌ها: استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران، رئيس مركز تحقيقات ايدز دانشگاه علوم پزشكي تهران

سوابق علمی و اجرایی: عضو كميته سل وزارت بهداشت، سردبير مجله بيماري‌هاي عفوني

تقدیرنامه ها: از دانشگاه علوم پزشکي تهران براي مشارکت در برنامه‌هاي آموزشي؛ از طرف رئيس بيمارستان امام خميني (ره) به جهت کوشش در امر آموزش؛ پزشک نمونه از طرف سازمان نظام پزشکي؛ از طرف وزير بهداشت به پاس تلاش در برگزاري آزمون‌هاي رشته‌هاي تخصصي؛ رتبه اول در پانزدهمين جشنواره رازي (مرکز تحقيقات ايدز ايران)

نظرات دکتر مینو محرز در مورد موفقیت

صبر کن، آنقدر عجول نباش، مهم‌ترین کار تو الان این است که راه درست زندگی‌ات را انتخاب کنی، بگذار اطرافیان کمکت کنند. اشتباهات آنها را تکرار نکن. قدر تمام لحظه‌های کنار هم بودن و باهم بودن به‌خصوص با خانواده را بدان. تصمیم‌های بزرگ تلاش زیاد هم می‌خواهند، پس زود ناامید نشو.

 برگرفته ازسایت خانم دکتر محرز و مصاحبه های ایشان در نشریات

دكتر مينو محرز متخصص بیمارهای عفونی و استاد دانشگاه تهران
انتشار : ۱۲ تیر ۱۳۹۶

دکتر عباس شفیعی معمار داروسازي نوين ايران


دکتر عباس شفیعی معمار داروسازي نوين ايران

دکتر عباس شفیعی که لقب معمار داروسازي نوين ايران را به او داده اند در ۳ مهر سال ۱۳۱۶ هجری خورشیدی در خانواده‌ای مذهبی در شهر قم چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان ترقی آغاز نمود. دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های بدر و دارالفنون گذراند و در سال ۱۳۳۶ وارد دانشکده داروسازی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۴۱ دکتری عمومی داروسازی را دریافت کرد.

دكتر شفيعي به دليل داشتن معدل بسیار خوب و تسلط به زبان انگليسي، در آزمون بورسيه تحصيل خارج از كشور انتخاب و براي ادامه تحصيل در سال 1343 عازم دانشگاه كلمبيا در آمريكا شد. در سال 1969 فوق دكتراي خود را در رشته شيمي از دانشگاه شيكاگو دريافت كرد. پايان نامه دكتر شفيعي در آن زمان در آمريكاي شمالي مقام نخست را كسب نمود و برنده جايزه 20 هزار دلاري دانشگاه در همان سال شد.وي در سال 1348 علیرغم درخواست همکاری دانشگاه های آمریکا، به ايران بازگشت و به عنوان عضو هيئت علمي دانشكده داروسازي دانشگاه تهران به فعاليت مشغول شد. در دوران جنگ و پس از شروع حملات شیمیایی عراق، او به مطالعه و آزمایش بر روی این گازهای شیمیایی و راه های خنثی سازی آنها پرداخت و خدمات مؤثری انجام داد.

دكتر شفيعي در سال 1365 به عنوان رئيس دانشكده داروسازي انتخاب و مشغول به كار شد. وي در كنار اين مسئوليت، مسئوليت هاي ديگري از قبيل، عضو شوراي تحقيقات كشور، عضو شوراي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي تهران، عضو شوراي گسترش دانشگاه علوم پزشكي تهران، عضو هيئت امناي دانشگاه علوم پزشكي تهران، مدير مسئول مجله دارو ، عضو هيئت مميزه مركزي وزارت بهداشت و درمان و عضو هيئت مميزه دانشگاه علوم پزشكي تهران، دبير شوراي آموزشي داروسازي و تخصصي و مشاور سازمان جهاني بهداشت در كنوانسيون منع استفاده از سلاح هاي شيميايي را بر عهده داشته است.

اولين مقاله علمي دكتر شفيعي در سال 1964 منتشر شد . ایشان تا کنون 411 مقاله بين المللي و 11 كتاب (به تنهايي و يا با همكاري ديگر اساتيد) به نگارش درآورده است.

عناوین و افتخارات
دکتر شفیعی موفق به دریافت جوایز و عناوین علمی متعددی گشته است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

-برنده جایزه اول طرحهای تحقیقاتی از وزارت فرهنگ و آموزش عالی در چند سال متوالی

-مدال درجه دوم تحقیق ۱۳۵۶

-نشان درجه دوم فرهنگ ۱۳۵۶

-برنده جایزه اول تحقیقات جشنواره خوارزمی ۱۳۶۶

-استاد نمونه دانشگاه تهران ۱۳۶۸

-داروساز برجسته و نمونه ۱۳۶۸

-برنده جایزه اول بهترین مقاله در کنگره شیمی دانشگاه شهید بهشتی ۱۳۶۹

-برنده جایزه استاد نمونه دانشگاه علوم پزشکی سال ۱۳۷۲

-شیمی دان برجسته سال ۱۳۷۴

- دریافت لوح تقدیر جمهوری اسلامی ایران برای تالیف کتاب کروماتوگرافی و طیف سنجی

- برنده جایزه اول کتاب سال ۷۴ برای کتاب کروماتوگرافی و طیف سنجی از وزارت ارشاد اسلامی و کتاب

-برگزیده معاونت پژوهشی وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی

-برنده جایزه اول جشنواره رازی سال ۱۳۷۶

-دریافت دکترای افتخاری علوم از دانشگاه کلمبو – سریلانکا سال ۱۹۹۸

-مشاور سازمان بهداشت جهانی در کنوانسیون منع استفاده از سلاحهای شیمیایی(۲۰۰۴-۱۹۹۸)

-برنده جایزه کتاب برگزیده سال ۱۳۷۷ دانشگاه تهران (شیمی دارویی کرول کواس)

-نشان درجه دوم پژوهش کشور ۱۳۷۸

-برند جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۸ (جهت ترجمه کتاب شیمی دارویی کرول کواس)

-استاد نمونه سال ۱۳۸۱ از طرف انجمن متخصصین علوم دارویی ایران

-انتخاب به عنوان پیشکسوت شیمی دارویی (ازطرف وزارت بهداشت) ۱۳۸۴

- برنده جایزه اول جشنواره رازی ۱۳۸۴

-برنده جایزه اول جشنواره رازی در علوم دارویی ۱۳۹۰

- برگزیده بنیاد ملی نخبگان به عنوان استاد و محقق برجسته و دریافت جایزه علامه طباطبایی ۱۳۹۰

و همچنین به پاس زحمات و تلاشهای علمی، در چهارمین دوره همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۳ به عنوان چهره ماندگار علم پزشکی انتخاب شد و در سال 1390 نشان درجه یک علمی کشور را دریافت کرد. به استاد شفيعي به خاطر خدمات ارزنده اش به علم نوين داروسازي لقب معمار داروسازي نوين ايران داده اند.

برخی از کتب ایشان:

تالیف

-کروماتوگرافی و طیف سنجی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.

-آنتی بیوتیک‌ها، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۱.

-آسم، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۲.

-مقدمه‌ای بر مکانیسم واکنشهای شیمی آلی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۴.

 ترجمه

-فراهمی داروها در مایعات زیستی، ۱۳۷۱.

-مبادی آنتی بیوتیک‌ها، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۶۳.

-شیمی دارویی کرول کواس، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.

-شیمی هتروسیکل گیل کریس، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۰.

برگرفه از سایت ایرانین پسث با تلخیص و اضافات

 

دکتر عباس شفیعی معمار داروسازي نوين ايران
انتشار : ۱۲ تیر ۱۳۹۶

دکتر حبیب الله زنجانی جمعیت شناس


دکتر حبیب الله زنجانی جمعیت شناس و استاد دانشگاه تهران

دکتر حبیب الله زنجانى در سال 1318 در شهر خلخال چشم به جهان گشود. از دوره تحصیل دبیرستان به مطالعه كتاب هاى تاریخى و خصوصاً تاریخ اجتماعى ایران گرایش داشته است و در بین داوطلبان استان هاى غربى كشور كه مایل به تحصیل در دانشسراى مقدماتى بوده اند مقام نخست كسب مى كند. از استادان شاخص او این افراد را به یاد مى آورد، فرهنگ (استاد ریاضى)، عبدالعلى كارنگ (استاد ادبیات)، صباح (استاد علوم تربیتى و روانشناسى) و على اكبر شعارى نژاد (علوم تربیتى و روانشناسى).در دوران دبیرستان و دانشسرا به كار در زمینه تهیه روزنامه دیوارى تمایل نشان مى دهد و در دوره دانشسرا هم در تهیه مجله «معلم» نقش داشته است.

از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۴۸به عنوان معلم در شهر های خلخال، تبریز و تهران به تدریس در مقاطع ابتدایى و دبیرستان مشغول می شود و در مقاطعى هم مدیر یا معاون مدرسه بوده است.

علاقه به ادامه تحصیل باعث مى شود كه در كنكور و آزمون ورودى دانشگاه تبریز شركت كند. بنابراین در سال ۱۳۴۵ در رشته ادبیات دانشگاه مذكور پذیرفته و به مدت یك سال به تحصیل مى پردازد.

در سال ۱۳۴۶ بعد از دایر شدن رشته علوم اجتماعى در دانشگاه تبریز و كسب موفقیت در آزمون ورودى، تحصیل در این رشته را آغاز مى كند و در سال 1349 مدرك لیسانس علوم اجتماعى از دانشگاه تبریز را اخذ می کند.
رساله اى هم تحت عنوان «بررسى مسائل نیروى انسانى در شمال آذربایجان» ارائه مى دهد. دراین رساله نحوه اشتغال، تحصیل و كلاً وضعیت نیروى انسانى شاغل به كار را در چهار شهر مرند، اهر، مشكین و مغان موردبررسى قرارمى دهد.

در پایان نامه فوق لیسانس در صدد برمى آید مهاجرت و روشهاى بررسى آن را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار دهد.

در جریان تهیه این پایان نامه با روشهاى تحلیل مسائل اجتماعى آشنایى پیدامى كند. مهاجرت هم به عنوان یكى از موضوعات مشترك درحوزه هاى اقتصاد و جمعیت شناسى است و او به معرفى روشهاى تحلیل مهاجرت مى پردازد. روشهایى كه برپایه آمارهاى حاصله از سرشمارى كاربرد پیدامى كنند. ازجمله روشهاى بررسى مهاجرت، بر حسب محل تولد و اقامت است. روشهاى دیگر نیز شامل بررسى مهاجرت هاى «پیش نگر» و «پس نگر»است. در روش پس نگر با بررسى وضع موجود مى توان گذشته و تركیب جمعیتى، ساختار شغلى و اجتماعى و اثرگذارى مهاجرت را ارزیابى كرد.

در پیش نگر، روند گذشته تا به امروز موردتحلیل قرارگرفته و درمورد آینده ارزیابى هاى خاصى صورت مى گیرد.

روشهاى دیگرى هم مطرح شده كه به بررسى مهاجرت را از نقطه نظرهاى اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى و تفاوت مهاجران ازنظر اشتغال، وضع سواد و درآمد مى پردازد. درحال حاضر هم روشهاى قدیمى بازنگرى شده و به صورت نرم افزار ارائه شده اند. مدرك فوق لیسانس علوم اجتماعى را در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه تهران اخذ می کند.

ازجمله استادانى كه از آنها به نیكى یاد مى كند دكتر فرید (استاد جغرافیاى انسانى)، دكتر ترابى (استاد جامعه شناسى)، مرحوم شكویى (استاد درس برنامه ریزى)، و رحیمى موقر (استاد جامعه شناس و مدیرگروه) هستند و در دوره فوق لیسانس هم استادانى برجسته ازجمله دكتر غلامحسین صدیقى (مدیرگروه جامعه شناسى)، دكتر امانى (استاد جمعیت شناسى)، دكتر فیروز توفیق (استاد روشهاى تحقیق و پیشنهادى جامعه شناسى)، دكتر نظامى (استاد جامعه شناسى معرفتى) و دكتر روح الامینى (استاد مردم شناسى) داشته است كه هریك در حوزه هاى علوم اجتماعى صاحب آوازه و اعتبار بوده و یا همچنان هستند.

قبل از عزیمت به پاریس در مركز مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران به عنوان پژوهشگر به كار مى پردازد و درزمینه «مسكن»، «مهاجرت هاى داخلى در ایران»، «سالخوردگى جمعیت» و «جمعیت شناسى تطبیقى در ایران و جهان» تحقیقاتى به انجام مى رساند.یكى از فعالیت هایى كه در این زمینه پیگیرى مى كند مسأله پیران و سالخوردگى جمعیت است.
«مسأله پیران و سالخوردگى جمعیت از روزى آغاز مى شود كه موالید را كنترل كنیم. با چنین كنترلى، سالخوردگى شروع مى شود و نسبت افراد سالخورده به كل جمعیت افزایش پیدامى كند.»

تز دكترایش را نیز درمورد سالخوردگى جمعیت و پیامدهاى اقتصادى و اجتماعى آن در ایران مى نویسد. با توصیه پروفسور النجیرالد _ استاد مشاورش _ به این كار اقدام مى كند و در پاریس از اطلاعات موجود در زمینه تركیب جمعیتى كشورهاى اروپایى استفاده مى كند. و مدرك دكتراى جمعیت شناسى در سال ۱۹۷۴ از دانشگاه پاریس اخذ می کند.

استاد مشاور او معاون دانشگاه سوربن و مدیریكى از بخشهاى مركز مطالعات و تحقیقات جمعیت شناسى پاریس بوده است و زنجانى یك دوره عالى امور و مسائل اجتماعى را در مركز بین المللى مطالعات علوم ادارى پاریس مى گذراند و دیپلم عالى مركز را هم دریافت مى كند.

فعالیت های اجرایی و آموزشی

- عضو هیأت علمى دانشگاه تهران از ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۴.
- محقق مركز مطالعات و تحقیقات شهرسازى و معمارى ایران.
- محقق نمونه وزارت مسكن در سال ۱۳۸۳.
- انجام دهها طرح تحقیقاتى و تألیف مقالات متعدد.
- عضو انجمن بین المللى مطالعات علمى جمعیت از ۱۹۷۶ تاكنون.
- عضو انجمن بین المللى جمعیت شناسان فرانسوى زبان.
- عضو انجمن جمعیت شناسى ایران.
- سردبیر نامه انجمن جمعیت شناسى ایران.
- عضو هیأت تحریریه نشریه اقتصاد ایران.


کتب تالیف شده :

۱- مهاجرت ۲- تجلیل جمعیت شناختى ۳- گزیده مطالعات جمعیت مجموعه شهرى تهران ۴- جمعیت، توسعه و بهداشت بارورى ۵- جمعیت و توسعه ۶- جمعیت و شهرنشینى در ایران ۷- تقویم تاریخى دموگرافیك ایران ۸- مشاركت در تدوین «لغت نامه جمعیت شناسى». ۹- عضو هیأت مدیره و مشاركت در تهیه كتاب «گیلان».

برگرفته از وب سایت علوم اجتماعی با تلخیص و اضافات

دکتر حبیب الله زنجانی جمعیت شناس
انتشار : ۱۲ تیر ۱۳۹۶

شکوه السادات هاشمی مخترع سوسک کش امحا


شکوه السادات هاشمی مخترع سوسک کش

 شكوه ‏السادات هاشمي در تيرماه 1334 در شهريار به جهاني سرشار از اتفاق چشم گشود.

در مورد وارد شدن به بازار کار و آموزش می گوید : سیزده چهارده سالم بود که یک آگهی دیدم وجذب آن شدم. آموزشگاه اقتصاد ایران در میدان فردوسی، به مناسبت تاسیس‌اش اعلام کرده بود که دفترداری، حسابداری، منشی‌گری و تایپ فارسی لاتین را رایگان درس می‌دهد. این اطلاعیه بهانه‌ای شد که من به آنجا بروم و این دوره‌ها را ببینم. البته در یادگیری آن دوره‌ها زیاد موفق نبودم ولی با این حال گواهینامه‌اش را گرفتم. این دورانی بود که پدر کم کم داشت موقعیت‌اش ضعیف می‌شد و شرایط سختی برای خانواده به وجود می‌آمد. در درس‌های روانشناسی صحبت می‌شود که آدم خوب است که برای کار و زندگیش برنامه داشته باشد ولی من در آن مقطع ننشستم فکر کنم و برنامه بریزم که به سر کار بروم و خانواده را به شرایط قبل برگردانم و یا در حد خودم تلاش کنم. البته من همیشه قبل از آنکه برنامه‌ریزی کنم، عمل می‌کردم. یعنی فکرش را نمی‌کنم و حرفش را نمی‌زنم، خیلی زود عمل می‌کنم و همیشه سعی کرده‌ام که هر لحظه‌ام برای پیشبرد زندگی مفید باشد. هر چند که آن دوره‌ها چندان موفق نبود اما باعث شد من فکر کنم، مقداری توانمندی برای کار کردن دارم و می‌توانم سرکار بروم. کلاس هفتم هشتم را خوانده بودم و در خانه هم خوب کار می‌کردم.

نزدیک خانه ما یک نمایندگی ایران ناسیونال وجود داشت، که در سال 46 تاسیس شده بود. آقایی به نام محمدرضا کلانتری، آن موقع قطعات پیکان را تولید می‌کرد. من با درخواست از ایشان و کمک‌شان، در جایی مشغول به کار شدم. سال 49 بود. یادم هست روز اول مهر بغض کرده بودم وقتی می‌دیدم بچه‌ها به مدرسه می‌روند و من باید سرکار بروم. رفتن من به سرکار، مقارن با روز اول مهر شده بود. نزدیک به دو ماه در تعمیرگاه شماره 18 ایران ناسیونال، در خیابان هفده شهریور شمالی فعلی کار کردم. از آنجا که بیرون آمدم فقط یک روز بیکار بودم. زنگ زدم به جایی و‌گفتم آیا شما «کاردکس من» می‌خواهید؟ کاردکس من کسی بود که موجودی‌های لوازم یدکی را در برگه‌هایی وارد و خروجی‌ها را خارج می‌کرد. سه چهار سال هم در جای جدید کار کردم و هم‌زمان با آن درس هم می‌خواندم. درس خواندن را خیلی دوست داشتم و اهل مطالعه بودم. برای پدرم کتاب می‌خوانم و در ازای خواندن قصه‌های هزار ویک شب و شاهنامه از او پول می‌گرفتم. خودم هم مطالعه را خیلی دوست داشتم. سعی می‌کردم کتاب، روزنامه و مجله تهیه کنم و بخوانم. شرایط مالی خانواده هم زیاد خوب نبود بنابر این از جاهایی که کتاب و مجله کهنه داشتند، با قیمت کمتر مجله تهیه می‌کردم. کلاس هفتم بودم که دیدم پنج شش تا تجدید آورده‌ام و تکان خوردم. مگر می‌شد من تجدید آورده باشم؟ تجدیدهایم به این خاطر بود که مادرم می‌گفت باید همه‌ی کارها را انجام بدهم و بعد کتاب یا درس بخوانم. خانواده ما هم خانواده شلوغی شده بود. دو زن پدرم با هم زندگی می‌کردند و مدام با هم درگیری داشتند. بعدتر پدرم صلاح دید که آنها را از هم جدا کند.
روزها کار می‌کردم و شب‌ها درس می‌خواندم .در کلاس دهم همان بلای کلاس هفتم به سرم آمد و بعد دوباره به خودم آمدم و تا دیپلم همه‌ی درس‌ها‌، به خصوص درس‌های ریاضی‌ام نمره‌های بالا بود. در سال 54 در همان محیط کارم با آقای آشنا شدم و ازدواج کردم.

در مورد فعالیت های ورزشی و مربی ورزش بودن خود می گوید :

هر روز در پارک شقایق، در منطقه هشت، به ورزش صبحگاهی می‌رفتم. یک سلسله اتفاقات پیش آمد که باعث شد مربی آنها شوم. از بعد از ازدواجم تا سال 72، کارم بچه‌ و خانه‌داری بود چون پدر بچه‌هایم معتقد بود من اگر درس بخوانم و خانم دکتر شوم دیگر کنار او نمی‌مانم، در حالی که من چنین آدمی نبودم. همان موقع هم من دیپلمه بودم و ایشان پنج شش کلاس سواد داشت. این تحصیلات دو برابر می‌توانست مسئله‌ساز باشد، اما مسئله‌ساز نشده بود. من چون بچه‌های دیگر پدرم از زن دومش و وضعیت خانواده‌ام را دیده بودم، می‌خواستم دو بچه پدر بچه‌هایم حس نکنند، من زن بابایشان هستم. سعی می‌کردم با آنها هم رفتار خوبی داشته باشم و بین آنها و بچه‌های خودم فرق نمی‌گذاشتم. خلاصه آنکه شرایط خانواده و بچه‌داری نگذاشت من درس بخوانم و رسیدیم به سال 72. داشتم می‌گفتم هر روز به ورزش صبحگاهی می‌رفتم. احساسم این بود که آن مربی حرکات درستی انجام نمی‌دهد اما نرفتم با او صحبت کنم. اتفاق عجیبی که خیلی وقتها در زندگیم می‌افتد این است که هر نکته‌ی مثبتی که راجع به خودم و یا دیگران فکر می‌کنم، اتفاق می‌افتد. همان موقع که داشتم فکر می‌کردم آن مربی حرکاتش درست نیست، هم زمان شد با زمانی که آن مربی ازدواج کرد و من شدم مربی آن جمع. برای آنکه خودم آن کار را درست‌تر و علمی‌تر انجام دهم، به کلاس مربیگری رفتم. کلاس‌های مربیگری دوره‌های سختی داشت. صد، صدو پنجاه نفر شرکت می‌کردند، از آنها تست‌های دو می‌گرفتند و بیست سی نفر انتخاب می‌شدند. من آن موقع سه چهار بار زایمان کرده بودم ولی در ورودی این کلاس‌ها موفق شدم و در مرحله‌ی بعدی جزو ده نفر قبولی بودم. وقتی که در کلاس‌های توجیهی مربیگری قبول شدم، از خوشحالی بالا پریدم و یک بشکن زدم. شده بودم مربی پارک. یک حس خاص به من می‌گفت در زندگیم دارد اتفاقاتی می‌افتد.

 

دختر کوچکم به مدرسه نمونه مردمی می‌رفت. سال قبلش مدیر آنجا یکی از شاگرد‌های پارکم بود و من به جای دوازده هزار تومان، پنج هزار تومان شهریه داده بودم اما آن سال که می‌خواستم اسمش را آنجا بنویسم، مدیرش عوض شده بود. به مدیر جدید مدرسه گفتم می‌خواهم اسم دخترم را بنویسم. گفت دوازده هزار تومان فیش می‌نویسم پرداخت کنید. گفتم قبلا پنج هزار تومان داده‌ام. کم‌تر بنویسید. گفت چکاره هستی؟ گفتم مربی ورزش پارک. گفت می‌آیی مربی ورزش ما بشوی؟ گفتم اگر بشود بله. گفت بیا بنویسم برو آموزش و پرورش گزینش شو. رفتم در آموزش و پرورش گزینش و پذیرفته شدم. بعد از آن مربیگری درجه سه را دیدم و برای کارورزی، به تربیت بدنی شمال شرق که مسئولش خانم صدیقه بدری بود رفتم. به ایشان گفتم می‌خواهم برای کارورزی به اینجا بیایم. سرش را بلند کرد و گفت: می‌آیی اینجا مربی ورزش صبحگاهی شوی؟ گفتم اگر بتوانم بله. آنجا هم مربی ورزش صبحگاهی شدم. من جزو اولین کسانی بودم که ورزش صبحگاهی و طبیعت گردی را در باشگاه رسالت باب کردم. هم زمان با اینکه مربی صبحگاهی بودم، برای شاگردانم که در فصول تابستان به صد نفر هم می‌رسیدند، گردش طبیعت گذاشته بودم و آنها را با هزینه کم به کوه و پارک‌ها و جاهای دیدنی، مثل موزه‌ها و سفر‌های یک روزه شمال و غار علیصدر و این جور جاها می‌بردم. اول حق الزحمه‌ای بودم و کم کم آموزش و پرورش مرا به صورت قرارداد پیمانی استخدام کرد. در سه مدرسه درس می‌دادم و همان موقع، با اینکه موظف نبودم، مسئول انجمن کوهنوردی تربیت بدنی منطقه هشت و بعد مسئول ورزش بسیج ناحیه شمال شدم. مسئولیت‌های دیگر هم داشتم و شش بچه را هم بزرگ می‌کردم.

در مورد علت اختراع سوسک کش چنین می گوید :

من اصولا زن بی نظمی نبودم که زندگی‌ام را کثیف اداره کنم اما ساختمان ما یک ساختمان قدیمی در حوالی نارمک بود که سوسک زیادی داشت. این ساختمان همجوار یک حمام عمومی و رودخانه بود و سوسک‌ها آن را گرفته بودند. مانده بودیم چکار کنیم که این سوسک‌ها از بین بروند. اعضای خانواده با هم فکر می‌کردیم و با همسایه‌ها بررسی می‌کردیم، اما نمی‌شد. کتاب‌ها را بررسی می‌کردیم و از سوسک کش‌های مختلف استفاده می‌کردیم اما مشکل حل نمی‌شد.

 

به نظرم عوامل خیلی زیادی در موفقیت آدم‌ها تاثیر‌ می‌گذارد. این نیست که بگوییم، اگر یک نفر خلاق و مبتکر باشد، حتما موفق می‌شود. خلاقیت هم مسئله خیلی مهمی است اما تنها عامل نیست و عوامل مهمی در این مسئله دخیل هستند. یکی از این عوامل روانی و انسانی آن است که آدم‌ها خالص باشند. وقتی آدم‌ها روح خود را درگیر دروغ، سخن چینی، خیانت، بدجنسی، بدذاتی، غیبت و ... نکنند و درون‌شان خالص باشد، خداوند به آنها پاداش‌هایی می‌دهد و آنها را به راه‌های خوبی راهنمایی می‌کند. من از وقتی که بچه بودم، برای خانواده‌ام و برای همه خیر‌خواه بودم. برای پدرم کتاب می‌خواندم، به مادرم کمک می‌کردم، مواظب خواهر و برادرانم بودم و همیشه مفید بودم. یک دخترخاله دارم که شوهرش روی او بنزین ریخته و آتشش زده بود. او می‌گفت تو تنها کسی بودی که مرا به خانه‌ات می‌پذیرفتی و حمامم می‌کردی. نمی‌خواهم بگویم من بهترین مادر بودم اما برای بچه‌های همسرم هم زن بابا نبودم. بزرگشان کردم و مواظب‌شان بودم.

پدر بچه‌هایم مکانیک بود و در تعمیرگاه کار می‌کرد، مادرش و خانواده‌اش که بیماری داشتند و می‌آمدند، من آنها را به دکتر می‌بردم. در خانه من همیشه باز بود و به نظرم تمام این عوامل جمع شد و خداوند یک پاداش خوب به من داد.من به صورت اتفاق به فرمول سوسک‌کش رسیدم چون خداوند می‌خواست آن پاداش را که گفتم به من بدهد. مثل افسانه آن دخترک که زن بابایش او را می‌فرستد لب چاه آب بیاورد و او می‌افتد توی چاه و آنجا یک پیرزن می‌بیند که خانه و زندگی دارد، به پیرزن کمک می‌کند و خانه‌اش را آب و جارو و تر و تمیز می‌کند و وقتی که از چاه بیرون می‌آید، ماه پیشونی می‌شود. خدا پاداش ذاتم را داد.

اول دنبال ماده‌ای بودم که سوسک‌های خانه‌ی خودمان از بین برود. از هرچه که استفاده می‌کردیم، سوسک‌ها از بین نمی‌رفتند. ساکنان ساختمان ما از لحاظ مالی قوی نبودند با این حال حاضر شدیم کل ساختمان را یکی دوبار سم پاشی کنیم. ساختمان یکی دو روز بوی گند سم می‌داد ولی بعد از این یکی دو روز، باز سر وکله سوسک‌ها پیدا می‌شد. توی ذهنم بود که باید کاری انجام دهم و به صورت اتفاقی و با آزمون و خطا به ترکیبی رسیدم که سوسک‌ها را نابود می‌کرد. نه، بهتر است بگویم ترکیب من سوسک‌ها را امحا می‌کرد.


من هم از سر نیاز به فرمول خمیر سوسک رسیدم. شکل رسیدن به فرمول هم جالب بود. وقتی قورمه‌سبزی درست می‌کنید، یک نفر در آن آب غوره می‌ریزد، یکی آب‌لیمو، یکی اسفناج هم استفاده می‌کند و هرکس مطابق با ذائقه و سلیقه‌اش این قورمه سبزی را درست می‌کند. یک نفر هم هست که می‌گوید چطور می‌شود از همه اینها استفاده کنم. او تن نمی‌دهد به اینکه کاری را که همه انجام داده‌اند، انجام بدهد. اگر کسی تن به مزه معمول و متداول قورمه‌سبزی تن ندهد، به قورمه‌سبزی خیلی خوشمزه‌تری می‌رسد.

وقتی آن ماده را درست کردم و دیدم سوسک‌های خانه‌ام از بین رفت، نگفتم این خمیر مال خودم باشد. مدام این خمیر را می‌ساختم و به در و همسایه می‌دادم. به شاگردان کلاس صبحگاهی و معلم‌های مدرسه‌ای که کار می‌کردم هم دادم. هر کس می‌گفت خانه‌ام سوسک دارد، می‌گفتم من یک ماده درست کردم که سوسک‌ها را از بین می‌برد. یک شب در خانه‌مان صحبت شد، پدر بچه‌ها گفت می‌توانید با بچه‌های تیم کوهنوردی جمع شوید و این را در قوطی بریزید و بفروشید اما من همینطور درست می‌کردم و به متقاضیان می‌دادم. تا اینکه تقاضا آنقدر زیاد شد که من به این نتیجه رسیدم که باید سفارش بگیرم و تولید کنم.
وقتی دیدم باید سفارش بگیرم و تولید کنم، پیش یکی از اقوامم رفتم و ماجرا را گفتم. می‌دانستم باید از چیزی که وجود ندارد محفاظت کنم، به همین خاطر پیش ایشان رفتم. ایشان گفت اگر چنین چیزی باشد تو باید این اختراعت را ثبت کنی. بلافاصله به همراه ایشان، پیاده از خیابان حافظ به خیابان پارک شهر رفتیم که آن موقع اداره مالکیت‌های صنعتی در آنجا قرار داشت. حدود سال 76 و77 بود. او یک برگه گرفت و گفت تو باید فرمولاسیون اختراع خودت را در این برگه بنویسی، منتها باید طوری بنویسی که کسی چیزی نفهمد. خلاصه آنکه راه افتادم به دنبال تاییدیه گرفتن از مراجع قانونی. سرغ اداره کل نظارت بر مواد آشامیدنی و بهداشتی را گرفتم اما آنجا کسی به حرفم گوش نمی‌داد. یک نیروی غیبی به من گفت چرا به سراغ سازمان پژوهش‌ها نمی‌روی. آن‌هایی که روحشان درگیر بدی‌ها و پلیدی‌هاست، این نیروهای غیبی را باور ندارند اما من باور دارم. به نیروی درونم گوش کردم. قبلا صبح‌ها که برای ورزش به پارک می‌رفتم، آقای امام جمعه از برنامه‌ی صبح بخیر ایران به آن پارک می‌آمد و گزارش می‌‌گرفت. یک بار با من مصاحبه کرد و من راجع به از این شاخه به آن شاخه پریدن و همه کاره و هیچ کاره بودن حرف زده بودم. آن موقع منظورم پدر بچه هایم بود که فکر خوبی داشت اما نمی توانست فکر و ایده ی خودش را به درآمدزایی برساند. آنجا من گفته بودم چقدر خوب است که سازمان پژوهش‌ها به این جور افراد کمک کند.
تا یک نفر گفت سازمان پژوهش‌ها، گفتم کجاست؟ گفت، سر فرصت. من پنج طبقه را دویدم و پایین آمدم و به سازمان پژوهش‌ها رفتم. آنها این ماده را به پژوهشکده صنعت نفت دادند و یکی دو سال طول کشید تا توانستم تاییدیه گرفتم، گواهی نوآوری از سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی و گواهی غیر سمی بودن را. در آن گواهی نوشته شده بود : این خمیر بدون استفاده از سموم ساخته شده و برای انسان هم هیچ مسمومیتی ندارد.. من موفق شده بودم این خمیر را ثبت اختراع کنم. البته آن موقع اداره مالکیت‌های صنعتی خیلی در‌هم برهم بود و بعد از من، کارمند خود من هم رفت و به اسم پماد سوسک‌کش آن را ثبت کرد.

مربی‌گری و معلمی می‌کردم، خمیر سوسک‌کش را هم می‌ساختم و می‌فروختم. هر قوطی ششصد تومان. از همان اول اسمش را امحا ثبت کرده بودم چون یک بار استفاده از این خمیر باعث می‌شود که سوسک محو شود و حتی جنازه‌اش هم توی محیط نیافتد. این از مزیت‌های آن است چون از جنازه سوسک پروتئین مضری آزاد می‌شود. سوسک‌ها وقتی خمیر ما را می‌خورند یک حالت تشنگی به آنها دست می‌دهد و می‌روند توی راه‌آبها از بین می‌روند. اسم امحا یک اسم با مسما و خوب بود. البته آن را با راهنمایی پسر‌عمویم انتخاب کردم. موقعی که رفتم در شرکت گرافیک پرند در میدان فردوسی تا آقای احمد پوری لوگوی آن را طراحی کند، به پسر‌عمویم گفتم می‌خواهم این اسم را طراحی کنم. گفت طراحی نمی‌خواهد، یک سوسک‌ بکش و روی آن ضربدر بزن و بنویس امحا و بده ثبتش کنند. گفتم نه. وقتی رفتم طراحی کنم، به آقایی که آن را طراحی می‌کردگفتم: این لوگو را خیلی خوب طراحی کن، چون این اسم یک روزی اسم خیلی مهمی در ایران می‌شود. در خانه یک لگن داشتم که جنس آن از روی بود و توی آن لباس هشت نفر را می‌شستم و با همه‌ی این کارها و مسئولیت‌ها که داشتم در همین لگن خمیر امحا درست می‌کردم و توی تیوپ‌های آکواریم می‌ریختم و با دم‌باریک ته آن را می‌بستم و توی پلاستیک‌های که از پله‌های نوروز‌خان می‌خریدم، می‌ریختم. بروشور‌هایی هم درست می‌کردیم و کنار این خمیر‌ها می‌گذاشتیم. البته آن موقع دیگر در خانواده هم به من کمک می‌شد و آنها هم در پیشرفت ما تاثیر داشتند. من نمی‌خواهم بی‌انصاف باشم و بگویم همه کارها را خودم می‌کردم. همه به من کمک می‌کردند اما آن جایزه به من داده شده بود. آن موقع سازمان پژوهش‌ها به کسانی که این گواهی‌نامه را می‌گرفتند وام می‌داد. صندوق توسعه تکنولوژی به مخترعین، مبتکرین و مکتشفین وام می‌داد و من هم این وام را گرفتم. البته وامی که برای من بیست‌ویک میلیون تصویب شده بود، شد چهار میلیون. یک وام دیگر گرفتم با عنوان« طرح اعطای کمک‌های فنی و تکنولوژی» از وزارت صنایع که همیشه دعای‌شان می‌کنم. بدون بهره و بدون هیچ اذیت و آزاری این وام را به من دادند و من با قسط اول این وام توانستم در فیروزکوه سوله بخرم و کارم را گسترش بدهم. علی‌رغم آن‌که به من توصیه شده بود که شرکت نزنم، شرکت زدم و پدربچه‌هایم را هم پنجاه‌پنجاه شریک کردم اما بعدا مشکلاتی به وجود آمد که بماند. نزدیک بود دوباره صفر شوم اما خدایی که جایزه را به من داده بود، دوباره به من کمک کرد. دوباره از پستوی دفترم شروع کردم و البته این دفعه پول داشتم. رفتم یک هم‌زن خمیر نانوایی خریدم و آنجا شروع به کار کردم. لطف خدا به من این بود که آن موقع که اسم را ثبت می‌کردم، این اسم را به نام شرکت نکرده بودم. وقتی که به وزارت بهداشت می‌رفتم که مجوز بگیرم ‌نوشت: حسب ارائه مدارک و محصول توسط شکوه السادات هاشمی،‌ چون از سموم استفاده نشد، مشمول اخذ مجوزهای بهداشتی نیست. در بحبوهه مشکلات ما، وزارت بهداشت گفته بود که باید پروانه ساخت بگیرید و معلوم شده بود که این سوسک‌کش چقدر کارایی دارد. ما توانسته بودیم سوسک‌های همه جا را ریشه‌کن کنیم. دیده بودند کم‌کم داریم سوسک زندان‌ها، اداره‌ها، اداره‌های دولتی، بهزیستی‌ها که نمی‌توانستند معلولان را تکان بدهند و همینطور زندان‌ها را ریشه‌کن می‌کنیم، بنابراین گفتند باید مجوز بگیرید و مجوز را به کسی می‌دادند که اسم فرمول به نام او بود، یعنی شکوه السادات. در آذر سال 81 یک شرکت تازه به نام «توره شیمی پارس» را تاسیس کردم و دوباره بلند شدم. الان حدود پنجاه نفر پرسنل دارم. اول در ناحیه صنعتی حاجی‌آباد بودم و بعد در شهرک صنعتی ایوانکی یک کارخانه را خریدم و الان آنجا کار می‌کنم. کارخانه خوبی است. همه چیز را هم خوب و مکانیزه کردم.

در مورد تحصیلات عالیه خود ش می گوید :
بلاخره به آرزویم که درس خواندن بود، رسیدم. در رشته اقتصاد صنعتی درس خواندم و با معدل هفده و نیم قبول شدم. الان پیگیر هستم که در کارشناسی ارشد درس بخوانم. پارسال شرکت کردم، وقت نکرده بودم درس بخوانم، در چهار درس منفی زده بودم. امسال فقط در درس آمار منفی زدم. اما بالاخره قبول می‌شوم.


در مورد فعالیت های جدیدش می گوید :
از سال 87 دنبال یک کار محصولات غذایی هستم. در شهرک صنعتی عباس‌آباد کارخانه خریدم و در شرکت ریحان لیمو می‌خواهیم سالادهای آماده تولید کنیم. اسم برندش را هم ثبت کردم. دستگاههایی را از ایتالیا وارد کردم و به امید خدا همین روزها کارخانه‌اش راه می‌افتد. حسب لطف بی‌کران خداوند، به ما واژه قشنگ کارآفرین اطلاق می‌شود. از سال 78 و 79 که بحث کارآفرینی مطرح شد، از طرف دانشگاه امیرکبیر دعوت شدم و به همراه دکتر احمدپور دالیانی عضو هیات موسس و هیات مدیره خانه کارآفرینان ایران هستم.


ليست موفقيت‌ها
- كارآفرين منتخب مركز كارآفريني دانشگاه صنعتي اميركبير در سال 1382
- كارآفرين منتخب مركز كارآفريني دانشگاه تهران (جشنواره كسب و كار دانشجويان) در سال 1384
- كارآفرين برگزيده كشور در جشنواره شيخ بهايي در سال 1384
- كارآفرين برتر استاني در جشنواره كارآفريني وزارت كار و امور اجتماعي در سال 1386
- كارآفرين منتخب در جشنواره زنان صنعت و حرف در سال 1387
- كارآفرين منتخب جشنواره ملي نوآوري و شكوفايي در سال 1387

نوآوري‌ها
- مبتكر طرح توليد حشره‌كش هاي غيرسمي در ايران و جهان (چندين محصول)
- مبتكر طرح توليد نوين در صنايع غذايي به‌صورت پيش غذا، سالاد، دسر، چاشني و ... در شرايط توليد بلند‌مدت

ليستي از محصولات و فعاليت‌ها در چشم اندازهاي آتي:
شركت توره شيمي پارس علاوه بر توليد محصولات فعلي اقدام به توليد محصولات جديدتري نيز نموده است:
- خمير ريشه‌كن‌كننده سوسك با فرمولاسيون برتر (افنا)
- ژل مورچه‌كش (مات مور)
- طرح توليد مواد غذايي (پيش غذا، چاشني، سالاد و ...) در قالب شركت جديد صنايع غذايي ريحان و ليمو


برگرفته از مصاحبه های خانم شکوه السادات هاشمی با تلخیص و اضافات

 

شکوه السادات هاشمی مخترع سوسک کش امحا
انتشار : ۱۱ تیر ۱۳۹۶

مرضیه سنوئی محصل مدیرعامل شرکت داروسازی اکسیر گل سرخ


مرضیه سنوئی محصل مدیرعامل شرکت داروسازی اکسیر گل سرخ

مرضیه سنوئی محصل کارشناس شیمی است و در گروه کالایی صنایع غذایی فعالیت می کند و مدیرعامل شرکت داروسازی اکسیر گل سرخ است که در سال 1384 تاسیس شده است.

او عضو فعال انجمن گیاهان دارویی، عضو هیات مدیره کانون کارآفرینان کشور، عضو انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان، عضو انجمن مدیران استان خراسان، عضو هیات مدیره کانون زنان بازرگان، عضو اتحادیه صادرکنندگان کشور و ... عضو شبکه ملی گیاهان دارویی، عضو و رییس هیات مدیره اتحادیه تولیدکنندگان داروهای گیاهی خراسان، عضو انجمن تولیدکنندگان داروهای گیاهی کشور و عضو انجمن توسعه و ترویج تولید و تجارت محصولات حلال است و دریافت گواهی عنوان واحد فناور برتر در پارک های علم و فناوری کشور، لوح تقدیر از استانداری خراسان رضوی، تاییدیه علمی از پژوهشکده، لوح تقدیر از اتاق بازرگانی به عنوان بانوی برتر صنعت، عنوان واحد نمونه از جهاد کشاورزی خراسان، عنوان واحد نمونه از اداره نظارت خراسان و چندین لوح و گواهینامه دیگر از جمله موفقیت های اوست.

مرضیه سنوئی محصل 66 ساله و مهندس شیمی و اهل مشهد مقدس است و در سال 84 و در سن 54 سالگی اقدام به راه‌اندازی شرکت دانش بنیان تولید و استاندارد‌سازی بین‌المللی اسانس‌ها، صمغ‌ها و داروهای گیاهی اولئورزین زعفران (برای اولین بار در جهان) و ادویه جات (اولین بار در ایران) کرده؛ شرکتی که 70 درصد کارکنان آن را زنان تشکیل می‌دهد.

مرضیه سنوئی محصل درباره گذشته خود اینگونه می‌گوید: سال‌ها در کارخانه‌های مختلف و صنعتی کار و در این محیط‌ها به وضوح مظلومیت زن را احساس کردم. از طرف دیگر من 3 دختر دارم و می‌خواستم کاری کنم که آن‌ها در چنین محیط‌هایی مشغول به کار نشوند و در محیط کاری‌ای که خود بنا می‌کنم آن‌ها را به‌کار بگیرم. از این رو بعد از بازنشستگی وقتی که 53 سالم بود، به فکر کارآفرینی افتادم و در سال 85 خواسته ام را عملی کردم و برای اینکه در کارم موفق شوم تصمیم گرفتم در کاری که تجربه دارم وارد شوم. از این رو با چند شریک، کار تولید گیاهان دارویی و اسانس‌ها را شروع کردم. شرکت مرضیه سنوئی ابتدا با تولید فرآورده‌های گیاهان دارویی شروع شد و به کارهای بزرگتر مانند تولید اسانس خوراکی، آرایشی و دارویی رسید، آن هم تولید اسانس با فاکتورهای بین المللی و از گیاهان درجه 2 و 3. شعار او در شرکت کمک به سلامت جامعه و در محصولات نیز شاداب زیستن است. سنوئی درباره کار شرکت خود می‌گوید: اسانس‌ها را به محلول در آب تبدیل کردیم که به عنوان طعم دهنده در لبنیات کاربرد دارد. اول عصاره‌های گیاهی را برای شرکت آرایشی و بهداشتی (شامپو، صابون، کرم و...) و بعد هم به تولید عصاره‌های روغنی رسیدیم که در تولید داروها نقش عمده‌ای دارند.
البته شرکت این کارآفرین برتر ملی با این تولیدات برجسته نشده بلکه آنچه کار او را برجسته کرده است، فرآوری زعفران (اولئورزین زعفران) است. او می‌افزاید: زعفران محصول مهمی در استان خراسان است، محصولی که همیشه به صورت خام عرضه می‌شود و ما در این فکر بودیم که محصولات زعفران خام صادر نشود، از این رو محصولی به صورت کپسول تولید کردیم. تولید فرآورده‌های باریجه از دیگر کارهای شرکت است. محصولی که خام نیست و هم ارزش افزوده دارد.
مرضیه سنوئی محصل درباره علت کارآفرینی در گیاهان دارویی می‌گوید: پدر من پزشک بود و در مطب به بیماران خود عمدتاً گیاهان دارویی تجویز می‌کرد و به مداوا از این طریق بیشتر اعتقاد داشت. من در کودکی که به مطب ایشان می‌رفتم بسیار با این صحنه‌ها مواجه می‌شدم و از این رو به این کار علاقه داشتم و در کارخانه‌های مواد غذایی و گیاهان دارویی مشغول به‌کار بودم، بنابر این تصمیم گرفتم بعد از بازنشستگی هم در این زمینه برای خود کار کنم.
محصولی پرفروش
در شرکت مرضیه سنوئی ماده طعم دهنده‌ای که از نعناع تهیه می‌شود، پرفروش‌ترین است. او می‌افزاید: البته ما معجونی نیز از کندر تهیه کرده ایم که برای تقویت حافظه و درمان آلزایمر استفاده می‌شود و فروش خوبی دارد. شرکت فروش خارجی هم دارد و سفارش‌های خارجی هم داریم که بیشتر در زمینه زعفران است.
نام شرکت از نظر کارآفرین مشهدی بین کارخانه‌ها و عموم شناخته شده است، ولی این شناخته شدن به راحتی میسر نشده و در این مسیر او و همکارانش با موانع و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده‌اند تا این شناخت حاصل شود. «مرضیه سنوئی معتقد است چون در مدت اشتغال در کارخانه‌ها تجربه کافی درباره این کار اندوخته، توانسته سریعتر بر مشکلات غلبه و حتی تهدید‌ها را به فرصت تبدیل کند و به کار ادامه داده و موفق شود. او می‌گوید: در بحث موفقیت نباید یاری استان را در حمایت از ما نادیده گرفت. آن‌ها با شرکت ما در مجامع به رشد شرکت کمک کردند
صاحب شرکت گیاهان دارویی می‌گوید: همسر و دو دخترم خیلی مرا حمایت کردند. اکنون دخترانم در شرکت کارهای درآمدزایی را انجام می‌دهند و کمک می‌کنند. با همراهی آن‌ها بود که تا اینجا پیش آمدیم. یکی از دخترانم از مدیران ارشد شرکت است.

مرضیه سنوئی محصل مدیرعامل شرکت داروسازی اکسیر گل سرخ
انتشار : ۱۱ تیر ۱۳۹۶

ناهید زراعتگر ایده پرداز و کارآفرین


ناهید زراعتگر ایده پرداز و کارآفرین

ناهید زراعتگر ذهن ریاضی خوبی داشت و در دبیرستان ریاضی فیزیک خواند. برخلاف اکثر بچه‌های ریاضی فیزیک سودای مهندسی نداشت، پس وقتی در رشته ریاضی محض دانشگاه شهید چمران اهواز قبول شد بار و بندیل سفر را بست و راهی شد. چهار سال تمام ریاضی محض خواند، با معدلی خوب در دانشگاه اما پس از اتمام دوره کارشناسی به خیل عظیم فارغ‌التحصیلان بدون کار رشته ریاضی محض پیوست، یا باید در خانه می‌ماند و منتظر ندای استخدام آموزش و پرورش می‌بود و معلم می‌شد یا درسش را ادامه می‌داد تا شاید دری به تخته‌ای بخورد و در دانشگاه استخدام شود اما هیچ یک از این راه‌ها را انتخاب نکرد. در یک تصمیم عاقلانه‌تر دنبال راهی رفت که فکر می‌کرد در آینده بازار کار به آن نیاز خواهد داشت. در یکی از مؤسسات معتبر نرم افزار خواند، بعد از مدت دو سال به برنامه‌نویسی مسلط شد و برای شرکت‌های مختلف کار کرد. طی این مدت تجربه‌های لازم را کسب می‌کرد و همزمان ایده‌ای در سرش می‌پروراند که چطور می‌شود از تمام تجارب طرحی نو در اندازد. پس از ازدواج با همسرش شرکتی تأسیس کردند و روی ایده کتاب داستان مصور برای کودکان کار کردند تا از دل تمام چکش کاری‌ها با تیم تحقیق و توسعه اپلیکیشن موبایلی «قصه بافی» بیرون بیاید و در جشنواره ملی فن آفرینی «شیخ بهایی» در بخش علوم انسانی برگزیده شود.

خانم زراعتگر در مورد ایده کارآفرینانه قصه بافی چنین می گوید :نرم افزار قصه بافی از یک ایده اولیه ساخت کتاب داستان مصور کودکان شروع شد و در جلسات تحقیق و توسعه ایده بزرگتر شد، شکل گرفت، به تکامل رسید و در نهایت به یک نرم افزار موبایلی رسید که در این نرم افزار کاربر می‌تواند کتاب قصه مصور یا کارتون بسازد و از صفر تا صد مراحل را خودش مدیریت و کارگردانی کند. ما در این طرح نگاهمان خلاقانه بوده و از ابتدا مشاور فرهنگی تربیتی داشتیم تا محصولی که به دست کودکان می‌رسد نکات تربیتی داشته باشد. ما حتی در لحن صحبت راهنمای گویای نرم افزار نیز حساسیت گروه سنی هدفمان را رعایت کردیم مثل اینکه جملات آمرانه نباشد و جزئیاتی از این دست، از سوی دیگر هیچ جا دست کاربر یا همان کودک را نبسته‌ایم و بچه‌ها می‌توانند خلاقیت خود را هم محک بزنند به طور مثال اگر کودکان نخواهند از زمینه‌های پیشفرض نرم افزار برای طراحی کتاب داستان استفاده کنند، می‌توانند خودشان زمینه‌ها را نقاشی کنند، همچنین شخصیت‌های داستان کاملاً جدید هستند و ما با توجه به فرهنگ بومی خودمان 150 شخصیت طراحی کردیم. همه این‌ها را توضیح دادم که به علوم انسانی برسم. این نگاه علوم انسانی است که به نرم افزار ما جان می‌دهد. ما از ابتدا برایمان مهم بود که کاربر کودکی است که قرار است از طریق وسایل تکنولوژیک سرگرم شود اما زمانی که او صرف بازی می‌کند شخصیت و ذهن او هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد. با این زاویه دید گروهی از کارشناسان حوزه علوم انسانی در اتاق فکر کنار ما بودند و از این طریق نوعی کارآفرینی در حوزه علوم انسانی را رقم زدیم.
خانم زراعتگر در مورد کارآفرینی در علوم انسانی می گوید : اصولاً کارآفرینی دو تعریف عمده و پذیرفته شده دارد؛ یکی فرایند راه‌اندازی و توسعه کسب ‌وکار جدید و دیگری فرآیند شناسایی، ارزیابی و بهره‌برداری از فرصت‌های کسب‌ وکاری نو. با این تعاریف می‌توان بررسی کرد که در چه رشته‌هایی از علوم انسانی می‌توان کارآفرینی و کسب ‌وکار جدیدی را راه‌اندازی کرد. به نظر من وقتی در مورد علوم انسانی و موجودی به نام انسان و تفکراتش صحبت می‌کنیم، این حوزه فراتر از کتاب، قصه و شعر و داستان و نظایر آن که در دسته ‌بندی‌های معمول کارآفرینی علوم انسانی جای گرفته، پیش می‌رود. آن زمان است که هر چیزی با انسان ارتباط داشته باشد به علوم انسانی هم مربوط می‌شود، حتی تمام تولیدات صنعتی و غیرصنعتی که خودمان می‌سازیم یا از آن استفاده می‌کنیم از علوم انسانی تأثیر می‌پذیرد و اثرات آن را نمی‌توان نادیده گرفت. با این نوع نگاه در تمام حوزه‌های علوم انسانی - علوم اجتماعی، مدیریت، اقتصاد، زبان، الهیات، علوم سیاسی و...- پتانسیل کارآفرینی وجود دارد و تنها تفاوت این است که ممکن است در رشته‌ای این ظرفیت‌ها بیشتر و در رشته‌ای کمتر باشد. کارآفرینی در حوزه علوم انسانی صرفاً به تولیدات نرم افزاری ختم نمی‌شود بلکه اگر با تعریف کارآفرینی که همان تولید ثروت از خلاقیت و نوآوری است هماهنگ شویم به این جا می‌رسیم که برای کارآفرینی در این حوزه کافی است به مدل‌های کسب و کار فکر کنیم، موضوعی که در حال حاضر حتی به آن فکر هم نمی‌شود. به طور مثال شهرداری برای آموزش رفتارهای شهروندی بیلبوردهایی را در سطح شهر نصب می‌کند حال اگر شما فرصت طلب باشید و شرکتی در زمینه آموزش رفتارهای شهروندی داشته باشید، کسب و کار خود را می‌توانید پیش ببرید. کسب و کاری در زمینه علوم انسانی، یا یک دانش‌آموخته علوم اجتماعی می‌تواند با آسیب شناسی موضوع بزهکاری و جرم و جنایت برای کاهش میزان جرم یک مدل کسب و کار تعریف و درآمدزایی کند.
ایشان در زمینه نقش علوم انسانی در صنعت چنین می گویند : متأسفانه تا صحبت از علوم انسانی می‌شود به فکر کتاب و دانشگاه و اخیراً نرم افزار می‌افتیم، در حالی که حوزه تأثیر علوم انسانی نه فقط در این حوزه‌ها که به تمام جوانب بشری مربوط است. به طور مثال در تولیدات صنعتی این که چطور محصول برای انسان بهینه‌تر می‌شود، به جنبه‌های علوم انسانی مربوط است و من اعتقاد دارم اگر ما در جایی ضعفی داریم چه در خط تولید محصولات صنعتی که شاید به نظر کمتر نیاز به علوم انسانی داشته باشند یا حتی در نوع مصرف به کاستی ما در علوم انسانی مربوط می‌شود. ما بلد نیستیم چطور باید از علوم انسانی استفاده کنیم و پیوست فرهنگی داشته باشیم. پیوست فرهنگی دقیقاً جایی است که علوم انسانی به صنعت و دیگر حوزه‌ها وارد می‌شود. در صنعت که سنگ بنای اکثر تولیدات را در اختیار دارد و کارآفرینی در آن شناخته شده‌تر است، پیوست فرهنگی این طور تعریف می‌شود: اگر ما از ابتدا که می‌خواهیم محصولی را روانه بازار کنیم قبل از تولید و بعد از آن به این فکر کنیم که تأثیرات این محصول در حیطه فرهنگ و علوم انسانی چیست اگر به این سؤالات فکر کنیم و برای آن هدفگذاری و برنامه‌ریزی داشته باشیم قطعاً علوم انسانی به کارآفرینی منجر می‌شود. چه بسا با دیدگاه علوم انسانی از مضرات تولیدات جلوگیری و تولیدات می‌تواند همیشگی باشد و از این راه اهداف مالی را تأمین کند.
برگرفته از روزنامه ایران

انتشار : ۱۱ تیر ۱۳۹۶

نفیسه معتکف مترجم و مدیر انتشارات هو


نفیسه معتکف مترجم و مدیر انتشارات هو

نفسیه معتکف در آبان سال 1335 درشهر شیراز متولد شد . تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در آن شهر به پایان رساند. سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته مهندسی صنایع فارغ التحصیل شد . در طی دوران دانشجویی در بخش های مختلف دانشکده کشاورزی و مهندسی به کار نیمه وقت مشغول بود. پس از اخذ مدرک، برای کسب تجربه در بخش کنترل کیفیت کارخانه کاغذ سازی کار کرد. آموزش زبان انگلیسی را از سن 9 سالگی شروع کرد و به دلیل علاقه زیادی به زبان انگلیسی اولین کتابی را که داستانی کوتاه برای کودکان بود، در سن 13 سالگی ترجمه کرد . در طی اقامت در نیویورک یک کتاب و چندین مقاله برای بنیاد علوی (بنیاد مستضعفان سابق)ترجمه کرد.
پس از ده سال به ایران باز می گردد و مدتی در شرکت علوم و فنون مهندسی شیراز در رشته تخصصی خودم مشغول به کار می شود . به دلیل گرایش زیاد به زبان انگلیسی و ترجمه، کار در رشته تخصصی ام را رها کرده و در سال 1365 پس از قبولی در آزمون پذیرش مدرس در کانون زبان (انجمن ایران آمریکا سابق) به تدریس زبان انگلیسی مشغول می شود که همکاری ایشان با کانون زبان تا امروز هم ادامه دارد .
لازم به تذکر است که در دوران دانشجویی به علت علاقه وافر به زبان انگلیسی و ترجمه، در حد یک دوره ی زبان و ادبیات انگلیسی واحدهای مربوط به زبان را گذرانده و حتی برای کسب تجربه در ترجمه به عنوان یک هنر و سرگرمی، بیشتر کتابهای درسی خود را به فارسی ترجمه رده است. به محض پیدا کردن اوقات فراغت کتابهایی را که خوانده بود و دوست می داشت به فارسی ترجمه می کرد .نفیسه معتکف در مورد لذت ترجمه می گوید : البته در دنیای رویایی و زیبای من ترجمه فقط یک هنر بود و بس. به هیچ وجه فکر کسب درآمد از آن نبودم. مدت بیست سال ترجمه کردم و تمام دست نوشته های من حکم تابلو نقاشی را برایم داشت، عزیز و دوست داشتنی.

همیشه برای آگاهی از تازه های نشر به کتابفروشی ها سر می زدم. یک روز چندین کتاب روانشناسی و رمان خریدم. یکی از رمانها ترجمه کتابی بود که من انگلیسی آنرا خوانده بودم و متاسفانه از روی کنجکاوی اصل کتاب را آوردم و با ترجمه ی فارسی مقایسه کردم.
خیلی ناراحت شدم چون بسیاری از اصطلاحات که ترجمه نشده بود و ترجمه ی متن هم به قدری عوضی و ناجور بود که قابل درک نبود و خلاصه کتابی که بنا بود به من آرامش بدهد موجب عصبانیتم شد. کتاب را ول کردم و سراغ کتاب بعدی که روانشناسی بود رفتم.
آن کتاب هم که هیچ مفهومی نداشت و فقط یک سری لغات ترجمه شده کنار هم چیده شده بود که خواننده باید آنها را مثل پازل درست می کرد. کتابها را کنار گذاشتم و سراغ کتابهایی که تفننی ترجمه کرده بودم رفتم.
آنها را که خواندم احساس کردم که نیرویی درونی به من گفت: "تو هم می توانی مترجم باشی ولی مترجمی کارآزموده و مجرب، پس شانس خود را امتحان کن."
آن موقع 12 کتاب آماده ی ترجمه در زمینه های رمان، تربیتی و خودشناسی داشتم. مدت یک هفته در مورد ناشرین تحقیق کردم و رفتم سراغ آنها و نکته ی جالب این بود که وقتی سراغ آنها رفتم ترجمه ها و اصل کتابها را نبردم. فقط اسامی کتابها، اسم نویسنده و اسمی را که خودم برای کتابها انتخاب کردم و خلاصه ای از مطالب نوشته شده کتاب را به ناشرین نشان دادم. جالب این بود که آنها بدون این که بگویند تو باید اول کتاب و ترجمه خود را بیاوری تا بررسی کنیم، بدون استثنا هر کدام فوری 4، 5 کتاب را انتخاب کردند و با من قرارداد بستند و از این جا بود که من از سال 1374 با کوله باری از تجربه وارد دنیای ترجمه شدم.
از همان موقع تصمیم گرفتم که در زمینه ی ترجمه خود را محدود نکنم و در تمام زمینه ها کار کنم. تا به امروز بیش از 190 کتاب در زمینه های رمان، تربیتی، عرفان، خودشناسی، روانشناسی، فراروانشناسی، خانوادگی، سیاسی و غیره ترجمه کرده ام که تعدادی از آنها به چندین چاپ رسیده است از جمله کتاب راز که در مدت چهار سال به چاپ چهل و چهار و قانون جذب به چاپ بیست و پنج رسیده است.
در سال 1385 هم انتشارات " هو " را تاسیس کردم که تا به حال 70 کتاب از این انتشارات به چاپ رسیده و تعداد 15 کتاب هم زیر چاپ است.
در ضمن علاوه بر ترجمه و تدریس، هنر نقاشی رنگ و روغن را نزد استادان گرانقدر زنده یاد عباس کاتوزیان و علیرضا صدقدار یاد گرفتم که در اوقات فراغت به نقاشی رو می آورم.
تک تک کتابهای ترجمه شده من در واقع گلچینی است از بین کتابهای زیادی که در سفرهایم به خارج از کشور و سپری کردن اوقات زیاد آنها را انتخاب و ترجمه می کنم. هدف من از این کار صرفا" کمک به هموطنان عزیزم در ایران و سراسر جهان است تا بتوانند سطح فرهنگ و آگاهی خود را بالا ببرند و با شناخت بیشتر خود و خدای خود زندگی پربار و مطلوبی را داشته باشند.

برگرفته از سایت خانم نفیسه معتکف با تلخیص و اضافات

نفیسه معتکف مترجم و مدیر انتشارات هو
انتشار : ۹ تیر ۱۳۹۶

دکتر مریم میرزاخانی، استادیار جوان دانشگاه پرینستون


 

دکتر مریم میرزاخانی، استادیار جوان دانشگاه پرینستون

مریم میرزاخانی در سال های ۷۳ و ۷۴ ( سال سوم و چهارم دبیرستان) ازمدرسه‌ی فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن در سال ۷۳در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با ۴۱ امتیاز از ۴۲ امتیاز مدال طلای جهانی گرفت . سال بعد یعنی ۱۹۹۵ در المپیاد جهانی ریاضی کانادا با ۴۲ امتیاز از ۴۲، رتبه ی ۱ طلای جهانی را به دست آورد.

 

مریم میرزاخانی متولد ۱۳۵۶ (۱۹۷۷) لیسانس خود را در سال ۱۳۷۸ از دانشکده ریاضی دانشگاه شریف و ۵ سال بعد دکتری خود را از هاروارد گرفت.او در دانشگاه پرینستون به عنوان استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات مشغول شد. دانشگاه استنفورد او را از بدو استخدام و در ۳۱ سالگی به عنوان استاد تمام استخدام کرده است.

 

میرزاخانی دانش‌آموز نخبه ریاضی، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ریاضی در دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد و از جمله بازماندگان سانحه غم‌بار سقوط اتوبوس حامل نخبگان ریاضی دانشگاه صنعتی شریف به دره در اسفندماه ۷۶ است. در این حادثه اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکت‌کننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی تهران بود به دره سقوط کرد و طی آن شش تن از دانشجوی نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف شامل آرمان بهرامیان، رضا صادقی – برنده دو مدال طلای المپیادجهانی – علیرضا سایه‌بان و علی حیدری، فرید کابلی، دکتر مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی دانشجوی دانشگاه تهران که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بین‌المللی ریاضی بودند در اوج بالندگی و شکوفایی علمی ناباورانه، جان باختند.

 

میرزاخانی با دریافت بورسیه از طرف دانشگاه هاروارد به آنجا رفت و تحصیلاتش را در آنجا ادامه داد. مریم میرزاخانی که تحصیلات کارشناسی‌ارشد و دکتری را در دانشگاه هاروارد پشت سرگذاشت، به همراه ۹ محقق برجسته دیگر به عنوان یکی از ده ذهنِ جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ در چهارمین نشست۱۰ برلیان، از سوی نشریه Popular Science در آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت و ذهن برتر در رشته ریاضیات شناخته شد.

 

به نوشته USA TODAY ، این فهرست ۱۰ نفره شامل محققان و نخبگان جوانی است که در حوزه‌های ابتکاری مشغول به فعالیت هستند و با این حال معمولا از چشم عموم پنهان مانده‌اند. این فهرست بر اساس پیشنهاد‌های ارائه شده از سوی سازمان‌های گوناگون، روسای دانشگاه‌ها و ناشران انتشارات علمی برگزیده شده‌اند.

 

این محققان برجسته جوان در حوزه های گوناگونی از گرافیک رایانه یی گرفته تا ریاضیات و علوم رباتیک افق های تازه ای در مرزهای جهان اطراف ما گشوده اند که مریم میرزاخانی ریاضیدان ایرانی یکی از آنهاست. میزاخانی در سال ۱۹۹۹ میلادی موفق به پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل ریاضی شد که بسیاری را به دام انداخته بود: محاسبه حجم های فضایی منحنی هندسی.

 

ریاضیدانان مدت های طولانی است که به دنبال یافتن راه عملی برای محاسبه حجم رمزهای جایگزین فرم های هندسی هذلولی بوده اند و در این میان مریم میرزاخانی جوان در دانشگاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را به سوی دست یافتن به راه حلی روشن در اختیار داشت: محاسبه عمق حلقه های ترسیم شده بر روی سطوح هذلولی. میرزاخانی در تلاش است تا معمای ابعاد گوناگون فرم های غیر طبیعی هندسی را حل کند. در صورتی که جهان از قاعده هندسه هذلولی تبعیت کند، ابتکار وی به تعریف شکل و حجم دقیق جهان کمک خواهد کرد.

 

در واقع مشکل این است که برخی از این اشکال هذلولی هم چون doughnuts و یا amoebas دارای ظاهری بسیار نافرم هستند که محاسبه حجم آنها را به معمایی جدی برای ریاضیدانان مبدل کرده است.

 

اما میرزاخانی با یافتن راهی جدید در واقع دست به یک ابتکار عمل بزرگ زد و با ترسیم یک سری از حلقه ها بر روی سطح این گونه اشکال پیچیده به محاسبه حجم آنها پرداخت. جیمز کارلسون از انستیتو ریاضیات کلی (Clay Mathematics Institute) می گوید: میرزاخانی در یافتن ارتباطات جدید، عالی است. وی می تواند به سرعت از یک مثال ساده به دلیل کاملی از یک نظریه ژرف و عمیق برسد.

 

دکتر مریم میرزاخانی، استادیار جوان دانشگاه«پرینستون»، به عنوان یکی از ۱۰ مغز برتر آمریکای شمالی معرفی شد و به او لقب سد شکن دادند.

 

همسر وی جان وندارک ، از پژوهشگران آی بی ام است و از او دارای یک فرزند به نام آناهیتا می باشد.

 

جوایز

 

 

AMS Blumenthal Award 2009-

 

  • Full professor of Mathematics at Stanford University at age of 31, 2008 -

 

Clay Mathematics Institute Research Fellow 2004. -

 

  • Harvard Junior Fellowship Harvard University, 2003  -
  • Merit fellowship Harvard University, 2003 -

 

  IPM Fellowship The Institute for theoretical Physics and Mathematics, Tehran, Iran, ۱۹۹۵-۱۹۹۹-

 

  • Gold medal. International Mathematical Olympiad (Canada 1995).-
  • Gold medal. International Mathematical Olympiad (Hong Kong 1994) -

 

 برگرفته از سایت زنان موفق ایرانی

 

 

دکتر مریم میرزاخانی، استادیار جوان دانشگاه پرینستون
انتشار : ۹ تیر ۱۳۹۶

رکسانا مصلحی استادیار دانشگاه آلبانی دانشگاه ایالتی نیویورک


رکسانا مصلحی استادیار دانشگاه آلبانی دانشگاه ایالتی نیویورک                  

رکسانا مصلحی در ایران زاده و در کانادا بزرگ شده است. او مدرک لیسانس، فوق لیسانس و دکترای خود را از دانشگاه بریتیش کلمبیا در شهر ونکوورکانادا دریافت کرده است و هم‌اکنون استادیار همه‌گیرشناسی (مطالعه‌ی نحوه‌ انتشار بیماری‌ها و عوامل بیماری‌زا) و آمار زیستی در دانشگاه آلبانی دانشگاه ایالتی نیویورک در آمریکا است.

فعالیت‌های تحقیقاتی

او در سایت لوپ (Loop)درباره‌ی زمینه‌ی تحقیقاتی خود گفته است: «به‌عنوان یک متخصص اپیدمیولوژی ژنتیک، اکثر تحقیقات من در رابطه با شناسایی عوامل ژنتیکی و محیطی تاثیرگذار در سلامتی انسان و تعیین ریسک تاثیرات این عوامل بر توسعه‌ی بیماری‌های پیچیده است. من همچنین دارای تجربیاتی در زمینه‌ی مشاوره فردی و خانوادگی در خصوص احتمال و شانس ابتلا به بیماری‌های ارثی هستم.» او مطالعات خود در زمینه‌ی جهش ژن‌های سرطان سینه و تخمدان خانم‌ها را گسترش داده است و با همکاری پزشکان داخل ایران در مورد موروثی بودن سرطان سینه و تخمدان در خانواده‌های ایرانی تحقیقاتی کرده است. نتیجه این تحقیقات دستیابی به کشفیات جدید در مورد جهش ژن‌های بدن انسان بوده است.

افتخارها و جوایز

او افتخارها و جوایز بسیاری کسب کرده است که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به جایزه‌ای که به دلیل تدریس خوب به‌عنوان دستیار استاد در دانشگاه بریتیش کلمبیا داشته اشاره کرد. همچنین از طرف موسسه‌ی ملی بهداشت (NIH) دو جایزه به پاس تحقیقاتی که انجام داده به او اهدا شده است. جایزه‌ی سیب طلایی نیز از طرف مدرسه‌ی سلامتی آلبانی و برای قدردانی از تدریس عالی به او تقدیم شده است.

 برگرفته از سایت بنیتا

رکسانا مصلحی استادیار دانشگاه آلبانی دانشگاه ایالتی نیویورک
انتشار : ۹ تیر ۱۳۹۶

بهاره افشاری بازیگر سینما و کارآفرین موفق پوشاک


بهاره افشاری بازیگر سینما و کارآفرین موفق پوشاک

بهاره افشاری (زاده ۴ تیر۱۳۶۳در شاهرود) طراح لباس و بازیگر ایرانی است. بهاره افشاری دارای دیپلم بازیگری است و فارغ‌التحصیل رشته نقاشی می‌باشد.بهارهافشاری‌ یک‌ برادر دارد. او دارای‌ دیپلم‌ بازیگری‌ است‌ و فارغ التحصیل‌ رشته‌ نقاشی‌ می‌باشد. پیش از هنرپیشه شدن کار مونتاژ و نقاشی انجام می داد.

بهاره افشاری پیش از هنرپیشه شدن کار مونتاژ و نقاشی انجام می‌داد. بهاره افشاری پیش از آن که یک هنرپیشه و بازیگر باشد یک طراح لباس حرفه ای است طراحی که مزون داشته و با برگزاری شوهای لباس بسیاری از بازیگران را مشتری خود کرده بود.

۴ماه بعد بهاره افشاری به دنیای بازیگری پا میگذارد ولی سعی می کند محتاطانه عمل کند و از پذیرش هر نقشی خودداری می کند زیرا فعالیت هنری اش را سال‌ها پیش با یک سریال آغاز کرده که به دلیل تجربه ی بد در آن سریال دوست ندارد از آن در کارنامه هنری خود نام ببرد و حتی تصمیم گرفته بود تا برای همیشه از دنیای بازیگری کنار برود ولی پس از چند سال با تلاش کیانوش عیاری به جمع بازیگران سریال روزگار قریب که سرگذشت دکتر محمد قریب است پیوست. بهاره افشاری در سریال روزگار غریب در دو نقش بازی می‌کند و پس از آن عیاری او را برای بازی در سریال او یک فرشته بود معرفی می کند.

فیلم هایسینمایی بهاره افشاری:
- معراجی‌ها ۱۳۹۲
- سه درجه تب ۱۳۸۹
- دردسر بزرگ ۱۳۸۹
- پایان‌نامه (فیلم) ۱۳۸۹
- ازدواج در وقت اضافه ۱۳۸۸
- خیابان بیست و چهارم ۱۳۸۷
- زندگی شیرین ۱۳۸۷
- کلبه (فیلم) ۱۳۸۷
- تسویه حساب ۱۳۸۶
- صد سال به این سال‌ها ۱۳۸۶
- ناف (فیلم) ۱۳۸۱

سریال های بهاره افشاری:
- نیاز ۱۳۹۴
- آخرین بازی ۱۳۹۳
- معراجی‌ها ۱۳۹۳
- دست بالای دست ۱۳۹۰
- مرد نقره‌ای ۱۳۹۰
- فاصله‌ها ۱۳۸۹
- روزگار قریب ۱۳۸۶
- او یک فرشته بود ۱۳۸۴

اواخر سال 83 ، درست سه ماه قبل از آنکه بازیگر بشود ،‌جوان ترین طراح لباس ایران می شود . و مجله چلچراغ او راجوان ترین طراح لباسی است که دارد در ایران کار می کند معرفی می کند.در مورد وارد شدن به عرصه بازیگری می گوید :خانم پوران درخشنده یکی از مشتریان ما بود که برای ایشان طراحی می کردم و اولین کسی هم که به من پیشنهاد بازی داد، خانم درخشنده بود که برای رویای خیس با من قرارداد بست.البته من بعدا سر سریال « او یک فرشته بود» رفتم.

بهاره افشاری در حال حاضر به همراه تنها برادرش یک شرکت طراحی دارند که خودش ، برادرش بابک و صبا سهیلی هیئت مدیره و شریک شرکت هستندو مدیریت بخش طراحی لباس را خودش بر عهده دارد.استودیو دیزاین جایی است که تو می‌توانی همه چیز مربوط به طراحی،از معماری تا طراحی داخلی و بخش های دیگر را در آن پیدا کنی. در این دفتر، بخش طراحی لباس را من مدیریت می‌کنم.

بهاره افشاری از هدف خود از وارد شدن به عرصه طراحی لباس می گوید : خیلی سال است که دلم می‌خواهد یک طراح مثل بیژن باشم و یک کمپانی مثل دیور را راه بیاندازم.
مطمئن هستم که یک روز این کار را خواهم کرد.اینکه هدفم چیست هم معلوم است ؛ سلیقه‌ام در طراحی لباس را دوست دارم و دوست دارم که آدم‌ها سلیقه مرا بپوشند

در سال هشتاد و سه، دوست من که طراح لباس بود کار مرا دید که داشتم برای خودم طرح می‌زدم. گفت: چرا طراحی لباس نمی‌کنی؟
گفتم: می‌خواهم شروع کنم. گفت:سرمایه داری؟ گفتم: بله.مقداری دارم. گفت:پس ما با هم شریک می‌شویم.آنجا با هم شراکت کردیم و آن شو برگزار شد.

در مورد تجربه کاری خودش می گوید :
آن موقع بیشتر وقت‌ها خیلی ضرر می‌کردم چون مثلا ممکن بود قیمت تمام شده یک مانتو، با آنچه که می‌فروشم چندان تفاوتی نداشته باشد.الان می‌دانم که از پروسه طراحی تا تهیه پارچه تا تولید، چگونه کار کنم که ضرر ندهم.
این موضوع محصول تجربه است و هر چه جلوتر می‌روی آشناتر می‌شوی و طبیعی است که من هم بعد از حدود هشت سال تجربیات خوبی به دست آورده‌ام.

در زمینه مباحث علمی تولید برند می گوید :
در این زمینه کتاب‌های خوبی خوانده‌ام و سعی می‌کنم در کارم لحاظ کنم. ضمن آن،برادرم بابک سال‌هاست که دارد کار می‌کند و او این پروسه را بلد است و می‌داند چه کاری انجام بدهد. این را هم بگویم که این سیستم معرفی کارم، معرفی برند، لباس‌ها و ارائه آن ؛ اولین بار است که در کشور اتفاق می‌افتد. چیزی که الان در همه جا وجود دارد،‌یک مزون است که شما به داخل آن می‌روید و لباس را انتخاب می‌کنید.اما شرکت «استعاره سیال» فقط یک مزون نیست.

بیشتر برای خانم ها طراحی می‌کنیم اما به صورت محدود، برای آقایان هم طراحی خواهیم کرد.

در مورد ادامه همزمان بازیگری و طراحی می گوید :
نه.همین الان سرم شلوغ است ولی کارم را هم انجام می‌دهم.من هم بازیگری و هم طراحی لباس را دوست دارم و قطعا انجام هم‌زمان آنها منافاتی با هم ندارد. شما می‌بینید در آن طرف آب‌ها ، خانم لوپز هم خوانندگی می‌کند و هم بازیگری و هم یک برند معروف را هدایت می‌کند. کارهای ما که هیچ وقت آنقدر نخواهد شد. به نظرم همه این‌ها کاملا قابل هماهنگی است و مشکلی به وجود نخواهد آمد.

 برگرفته از سایت بیتوته و مصاحبه های خانم افشاری

بهاره افشاری بازیگر سینما و کارآفرین موفق پوشاک
انتشار : ۹ تیر ۱۳۹۶

دکتر غلام حسین شاهکار:استاد آمار دانشگاه فردوسی مشهد


دکتر غلام حسین شاهکار:استاد آمار دانشگاه فردوسی مشهد

دکتر غلام حسین شاهکار در بهمن ماه سال 1319 خورشیدی در شیراز چشم به جهان گشود.غلامحسین شاهکار پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود در شیراز، عازم تهران شد و در سال 1343 مدرک کارشناسی ریاضی را از دانشگاه تهران دریافت کرد.پس از گذراندن یک دوره یکساله در دانشسرای عالی، به دانشگاه مشهد رفت و به عنوان معلم حل تمرین مرحوم پروفسور تقی فاطمی مشغول خدمت شد.یک سال بعد، برای گذراندن دوره کارشناسی ارشد ریاضی به شهر محل تولد خود بازگشت و همزمان با تحصیل، خدمت خود را در قالب مربی نیمه وقت ادامه داد.وی در سال 1352 با استفاده از بورس وزارت علوم برای ادامه تحصیلات عازم انگلستان شد و به دلیل علاقه اش به ریاضیات کاربردی و آمار، رشته تحصیلی خود را تغییر داد.وی در سال 1354 مدرک کارشناسی ارشد آمار را از دانشگاه شفیلد انگلستان دریافت کرد و بلافاصله به دانشگاه ولز منتقل شد. تحصیلات خود را در رشته نظریه صف(Queueing Theory) ادامه داد و در سال 1357، موفق به کسب مدرک دکترای تخصصی در رشته خود از دانشگاه ولز انگلستان شد.

غلامحسین شاهکار در سال 1350 پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته ریاضی، با دعوت رئیس وقت دانشکده علوم ریاضی دانشگاه مشهد، به طور رسمی به استخدام این دانشگاه درآمد.ایشان پس از اخذ مدرک دکتری تخصصی در رشته خود از دانشگاه ولز انگلستان در سال 1357، به ایران بازگشت و از آن زمان تاکنون، به تدریس و پژوهش در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول است.

فعالیت های آموزشی :

تدریس در دانشگاه مشهد به عنوان معلم حل تمرین1346 - 1347

تدریس به عنوان مربی نیمه وقت دانشگاه شیراز13471350

تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد 1350 - 1352

ارتقای مرتبه به دانشیار1376

ارتقای مرتبه به استاددانشگاه فردوسی مشهد 1379

جوائز و نشانها :

کتاب "طرح و تحلیل آزمایشها" به عنوان کتاب برگزیده کتاب سال دانشگاه تهران

کتاب "تحلیل رگرسیونی کاربردی " به عنوان کتاب برگزیده سال دانشگاه تهران

استاد نمونه دانشگاه فردوسی مشهد

دریافت لوح تقدیر از پنجمین جشنواره فردوسی

دریافت لوح تقدیر از چهارمین جشنواره فردوسی

چگونگی عرضه آثار

تعداد مقالات منتشر شده : بیش از 9 مورد

کتاب ها

آشنایی با فرآیندهای تصادفی ویژگی اثر : تالیف: Erhan Cinlar ترجمه: غلامحسین شاهکار، ابوالقاسم بزرگنیا انتشارات دانشگاه صنعتی شریف چاپ اول1380 :

آشنایی با نظریه صف بندی ویژگی اثر : تالیف: غلامحسین شاهکار انتشارات دانشگاه پیام نور چاپ اول1375

تحلیل رگرسیونی کاربردی ویژگی اثر : تالیف: Norman R. Drapper, Harry Smith ترجمه: غلامحسین شاهکار، ابوالقاسم بزرگنیا انتشارات مرکز نشر دانشگاهی چاپ اول: 1378 ،این کتاب برگزیده کتاب سال است.

طرح آزمایشها (1) ویژگی اثر : تالیف: غلامحسین شاهکار، ابوالقاسم بزرگنیا انتشارات دانشگاه پیام نور چاپ اول: 1375

طرح آزمایشها (2) ویژگی اثر: تالیف: غلامحسین شاهکار، ابوالقاسم بزرگنیا انتشارات دانشگاه پیام نور چاپ اول: 1376
طرح و تحلیل آزمایشها ویژگی اثر : تالیف: Douglas C. Montgomery ترجمه: غلامحسین شاهکار انتشارات مرکز نشر دانشگاهی چاپ اول: 1380 این کتاب برگزیده کتاب سال دانشگاه تهران است.
مبانی احتمال ویژگی اثر : تالیف: Saeid Ghahramani ترجمه: غلامحسین شاهکار، ابوالقاسم بزرگنیا انتشارات دانشگاه صنعتی شریف چاپ چهارم: 1384

مبانی نظریه صف ویژگی اثر : تالیف: Donald Gross, Carl M. Harris ترجمه: غلامحسین شاهکار انتشارات مرکز نشر دانشگاهی چاپ اول:1372

منبع : سایت آمار گیران

دکتر غلام حسین شاهکار:استاد آمار دانشگاه فردوسی مشهد
انتشار : ۹ تیر ۱۳۹۶

دکترعلی پورجوادی:استاد تمام شیمی دانشگاه شریف


دکترعلی پورجوادی:استاد تمام شیمی دانشگاه شریف

دکترعلی پورجوادی،در سال 1970 کارشناسی در رشته شیمی را از دانشگاه ملی سابق (شهید بهشتی کنونی ) و در سال 1982 دکتری شیمی پلیمر را از دانشگاه پاریس دریافت می کند. استاد تمام دانشکده شیمی دانشگاه صنعتی شریف است. وی سال 1349 به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد و پس از پایان فارغ التحصیلی و خدمت سربازی، در سال 1352 به فرانسه رفت و موفق به اخذ گواهینامه دوره طیف سنجی و پیوندهای شیمیایی از مرکز دانشگاهی او- رن(Haut-Rhin) شد. سپس عازم دانشگاه پی یر و ماری کوری شد و در رشته شیمی پلیمر ادامه تحصیل داد و موفق به دریافت دیپلم مطالعات عمیق (D.E.A.) شد و درنهایت پس از گذشت یک سال مدرک دکتری سیکل سوم خود را گرفت؛ او یکی از شاگردان دست پرورده پروفسور شامپوتیه پدر شیمی پلیمر فرانسه بود.
دکتر پورجوادی سال 1354 به ایران بازگشت و جذب اداره کل صنایع غذایی دارویی وزارت صنایع معادن شد. ناسازگاری محیط با روحیه و خلق و خوی او باعث شد بار دیگر راهی فرانسه شود و دانشنامه دکتری دولتی ( بالاترین مدرک علمی فرانسه) را دریافت کند. او بار دیگر پس از پایان یافتن تحصیلات تکمیلی اش سال 1359(همزمان با انقلاب فرهنگی دانشگاه ها) وارد ایران شد. دکتر پورجوادی از بدو تاسیس مرکز نشر دانشگاهی وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی در سمت‌های رییس گروه شیمی و مهندسی شیمی، معاون پژوهشی و امور ویرایش و نیز قائم مقامی از آذر سال 1359 تا 1384 با این مرکز همکاری داشته است که حاصل تلاش بیست و پنج ساله ایشان با این بزرگترین بنگاه انتشاراتی کشور نظارت بر انتخاب، ترجمه یا تالیف، ویرایش و چاپ بیش از یکصد و پنجاه کتاب در زمینه شیمی و مهندسی شیمی بود.
گفتنی است دکتر پورجوادی سال 1361 بلافاصله پس از بازگشایی دانشگاه‌ها، جذب گروه شیمی دانشگاه صنعتی شریف شد و در حال حاضر با رتبه استاد ممتازی به فعالیت‌های آموزشی- پژوهشی خود ادامه می‌دهد.
از جمله سمت‌ها و جوایزی که ایشان در در دوره فعالیت‌های دانشگاهی خود کسب کرده‌اند می‌توان به، عضویت در شورای برنامه نویسی گروه شیمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،عضویت در گروه واژه گزینی شیمی و شورای واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ریاست دانشکده شیمی دانشگاه صنعتی شریف، استاد نمونه کشوری، پژوهشگر برتراستان تهران، دانشمند برتر کشورهای اسلامی، پژوهشگر نمونه دانشگاه صنعتی شریف در پنج دوره( 1378، 1381، 1386، 1387، 1392)، یک درصد اول پراستنادترین شیمیدان جهان براساس رتبه بندی ISI در سال1392 اشاره نمود.
دکتر پورجوادی تا کنون سرپرستی 25 دانشجوی مقطع دکتری و 56 دانشجوی کارشناسی ارشد را برعهده داشته‌اند که حاصل تلاش پژوهشی ایشان انتشار 175 مقاله علمی در مجله‌های معتبر بین المللی بوده است. وی سابقه‌ی تألیف، ترجمه و ویرایش بیش از 50 کتاب دانشگاهی را در کارنامه‌ی فرهنگی خود دارد که انتشار سه گانه‌ی وی با عناوین "واژه نامه‌ی علوم و فناوری شیمی"، "واژگان شیمی و مهندسی شیمی" و "فرهنگ شیمی و مهندسی شیمی" سهم عمده ای در یکدست سازی کتاب‌های شیمی دبیرستانی و دانشگاهی در سه دهه‌ی اخیر داشته است.

 برگرفته از صفحه شخصی دکتر پور جوادی در سایت دانشگاه شریف

دکترعلی پورجوادی:استاد تمام شیمی دانشگاه شریف
انتشار : ۹ تیر ۱۳۹۶

پروفسور محمود حسابی پدر فیزیک ایران


پروفسور محمود حسابی پدر فیزیک ایران

پروفسور سید محمود حسابی‌، در سال ‌1281ه.ش، از پدر و مادری‌ تفرشی‌، در تهران‌ زاده‌ شدند. پس‌ از سپری ‌نمودن‌ چهار سال‌، از دوران‌ كودكی‌ در تهران‌، به‌ همراه‌ خانواده‌ (پدر، مادر و برادر)، عازم‌ شامات‌ گردیدند. در هفت سالگی‌، تحصیلات‌ ابتدایی‌ خود را، در بیروت‌، با تنگدستی‌ و مرارت‌های‌ دور از وطن‌، در مدرسه‌ كشیش‌های‌فرانسوی‌، آغاز كردند، و هم‌‌زمان‌، توسط‌ مادر فداكار، متدین‌ و فاضله‌ خود (خانم‌ گوهرشاد حسابی)، تحت‌ آموزش‌ تعلیمات‌ مذهبی‌ و ادبیات‌ فارسی، قرار گرفتند. استاد، قرآن‌ كریم‌ را، حفظ‌ و به‌ آن‌ اعتقادی‌ ژرف‌ داشتن. دیوان‌حافظ‌ را، نیز از بر داشته‌، و به‌ بوستان‌ و گلستان‌ سعدی، شاهنامه‌ فردوسی‌، مثنوی‌ مولوی‌، منشآت‌ قائم‌ مقام‌، اشراف‌كامل‌ داشتند. شروع‌ تحصیلات‌ متوسطه‌ ایشان‌، مصادف‌ با آغاز جنگ‌ جهانی‌ اول‌، و تعطیلی‌ مدارس‌ فرانسوی‌ زبان ‌بیروت‌ بود. از این‌ رو، پس‌ از دو سال‌ تحصیل‌، در منزل‌، برای‌ ادامه‌، به‌ كالج‌ آمریكایی‌ بیروت‌ رفتند، و در سن‌ هفده‌سالگی‌، لیسانس‌ ادبیات‌، در نوزده‌ سالگی‌ لیسانس‌ بیولوژی‌، و پس‌ از آن‌، مدرك‌ مهندسی‌ راه‌ و ساختمان‌ را، اخذ نمودند.
در آن‌ زمان‌، با نقشه‌كشی‌ و راه‌‌سازی‌، به‌ امرار معاش‌ خانواده‌، کمك‌ می‌كردند. استاد، همچنین‌، در رشته‌های‌ پزشكی‌، ریاضیات‌ و ستاره‌شناسی‌، به‌ تحصیلات‌ آكادمیك‌ پرداختند. شركت‌ راه‌‌سازی‌ فرانسوی‌، كه ‌استاد در آن‌، مشغول‌ به كار بودند، به پاس‌ قدردانی‌ از زحماتشان‌، ایشان‌ را، برای‌ ادامه‌ تحصیل‌، به‌ كشور فرانسه‌ اعزام‌كرد، و بدین‌ ترتیب، در سال‌ 1924 م به‌ مدرسه‌ عالی‌ برق‌ پاریس‌ وارد، و در سال ‌ 1925 (م) فارغ‌التحصیل‌ شدند.

هم‌‌زمان‌ با تحصیل‌ در رشته‌ معدن‌، در راه‌آهن‌ برقی‌ فرانسه‌، مشغول‌ به‌ كار گردیدند، و پس‌ از پایان‌ تحصیل‌ در این ‌رشته، كار خود را، در معادن‌ آهن‌ شمال‌ فرانسه‌، ومعادن‌ زغال‌ سنگ‌ ایالت‌ سار آغاز كردند. سپس، به دلیل‌ وجود روحیه‌ علمی‌، به‌ تحصیل‌ و تحقیق‌، در دانشگاه‌ سوربن‌، در رشته‌ فیزیك‌ پرداختند، و در سال‌ 1927 (م)، در سن‌ بیست‌ و پنج‌ سالگی، دانش‌‌نامه‌ دكترای‌ فیزیك‌ خود را با ارایه‌ رساله یی، تحت‌ عنوان‌ حساسیت‌ سلول‌‌های ‌فتو الكتریك، با درجه‌ عالی‌، دریافت‌ كردند. استاد، با شعر و موسیقی‌ سنتی‌ ایران‌، و موسیقی‌ كلاسیك‌ غرب‌، به‌ خوبی‌ آشنایی‌ داشتند، و در چند رشته‌ ورزشی‌، موفقیت‌‌هایی‌ كسب‌ نمودند، كه‌ از آن‌ میان‌، می‌توان‌ به‌ دیپلم‌ نجات‌ غریق‌ در رشته‌ شنا، اشاره‌ نمود.فعالیت‌ در دو نسل‌ كاری، و آموزش‌ 7 نسل‌ استاد و دانشجو، از خدمات‌ ارزنده‌ پروفسور حسابی‌، به شمار می‌رود، و در همین‌ راستا، ایشان‌ از سال 1350 ه . ش به عنوان‌ استاد ممتاز دانشگاه‌ تهران‌، شناخته‌ شدند. استاد، به‌ چهار زبان‌ زنده‌ دنیا: فرانسه‌، انگلیسی‌، آلمانی‌ و عربی‌ مسلط‌ بودند، و به‌ زبان‌‌های‌: سانسكریت‌، لاتین‌، یونانی‌، پهلوی‌، اوستایی‌، تركی‌ و ایتالیایی‌ اشراف‌ داشتند. دكتر حسابی‌ به‌ ایران‌، فرهنگ‌ و ادب‌ و اعتقادات‌ سنتی‌ و مذهبی‌ این‌ سرزمین‌ عشق‌، می‌ورزیدند، و گذشته‌ از سفر، به‌ كشورهای‌ متعدد عالم‌، به‌ سراسر ایران‌، سفر كرده‌ بودند، و از این مسافرت‌‌های پربار داخلی‌ و خارجی‌، ‌یادداشت‌ها و سفرنامه‌های‌ بسیاری‌، به جای‌ نهادند. در زمینه‌ تحقیق‌ علمی‌: 25 مقاله‌، رساله‌ و كتاب‌، از استاد به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. تئوری‌ بی‌نهایت‌ بودن‌ ذرات ایشان‌ در میان‌ دانشمندان‌ و فیزیك‌‌دانان‌ جهان، شناخته‌ شده‌ است‌.استاد، تنها شاگرد ایرانی‌ پروفسور اینشتین‌ بوده، و در طول‌ زندگی، با دانشمندان‌ تراز اول‌ جهان‌، نظیر شرودینگر، بورن، فرمی‌، دیراك، بوهر، ... و با فلاسفه‌ و ادبایی‌ همچون‌ آندره‌ژید، برتراند راسل، ... تبادل‌ نظرداشته‌اند. ایشان‌، از سوی‌ جامعه‌ علمی‌ جهان، به‌ عنوان‌مرد اول‌ علمی‌ جهان ‌ 1990 م‌ برگزیده‌ شدند ، و در كنگره‌ "شصت‌ سال‌ فیزیك‌ ایران‌ (1366 ه . ش‌) ملقب‌ به‌ پدر فیزیك‌ ایران‌ گردیدند. 

استاد دکتر سید محمود حسابی به موسیقی اصیل ایرانی علاقه بسیار داشتند ، در کودکی نواختن نی را ، از مادر دانش‎دار و هنرمندشان آموخته ، سازدهنی را شخصا ، نواختن ویولن را در پاریس ، نزد استادان فن و پیانو و هارپسیکورد را ، خودشان فرا گرفته بودند .در میان موسیقی‎دانان غربی ، بیش از همه ، به باخ علاقه داشتند و بر این عقیده بودند که : «آن‎قدر موسیقی باخ دلنشین است که کاملا معلوم است به گفتگو با خدا نشسته است» ، این علاقه به حدی بود ، که در پاریس با همیاری هم‎کلاسی‎های دانشکده پلی‎تکنیک گروه موسیقی تشکیل دادند ، به نام سن سباستین (نام کوچک باخ) که خودشان تکنواز (سولیست) و رهبر (لیدر) این گروه بودند .
استاد در سال 1306 ش (1927 م) برنده جایزه اول مدرسه موسیقی )کنسرواتوار) پاریس شدند . استاد حسابی با تاسیس بخش آکوستیک در دانشکده علوم ، با کمک شاگردان خود ، مانند : آقای دکتر برکشلی (فیزیک‌دان و استاد برجسته علم آکوستیک به تعیین نت‎ها و اندازه‎گیری دقیق فواصل گام‎های موسیقی ایرانی پرداخته و با محاسبات و پژوهش‎های کارگاهی ، شکل کاسه تار ، این ساز قدیمی ایرانی را ، اصلاح کردند ، تا با نت‎های مختلف ، زیر و بم ؛ خنید (Resonance) را ، به بهترین شکل نشان دهد .
و این جمله ماندگار پروفسور حسابی : موسیقی ایرانی یک طرز فکر است ، یک فلسفه است و بیان یک آرزوست .

تحقیقات

تحقیق نظری درباره ساختمان ذرات اصلی هسته اتم، دانشگاه تهران، 1324 ش

تحقیق درباره اصلاح قانون جاذبه عمومی نیوتن و قانون میدان الکترومانیتیک ماکسول (الکتریکی کولومب)، 1326 ش

تحقیق درباره استنتاج ساختمان ذرات اصلی اتم از نظریه عمومی اینشتین، با راهنمایی پروفسور اینشتین، به زبان انگلیسی در دانشگاه پرینستون، 1325 ش

تحقیق درباره (نظریه نسبیت) در دانشگاه پرینستون، 1325 ش (1947 م) به چاپ رسیده است.

تتحقیق علمی در مورد اثر ماده برمسیرعبورنور و انحراف شعاع نورانی در مجاورت سطح یک جسم، به زبان انگلیسی، انستیتو علوم هسته‎یی شیکاگو، 1326 ش

تحقیق آزمایشگاهی عبور نور در مجاورت ماده در دانشکده علوم دانشگاه تهران، 1370-1326ش

تحقیق درمورد دیوان حافظ و رساله جامع تفسیر ابیات و غزلیات حافظ

تحقیق درمورد گلستان و بوستان سعدی

تحقیق درمورد دیوان باباطاهر

تحقیق درمورد شاهنامه فردوسی

تحقیق درباره انواع ذرات اصلی و تعداد آن‌ها

تحقیق درباره شکل فرمول قانون نیروی جاذبه جرمی

تحقیق درباره شکل فرمول قانون نیروی جاذبه الکتریکی

تحقیق درباره شکل فرمول قانون نیروی جاذبه مغناطیسی

تحقیق تجربی درباره تغییر نمار، شکست نور در نزدیکی سطح یک جسم

تحقیق در مورد لیزرها و نور همدوس (Coherent Light)

تحقيق در مورد ارتعاش هسته مغناطيسی (Resonance Nuclear Magnetique)

تحقيق در مورد اثر موسبوئر (Effect Mossbauer)

کتابها

قانون تأسيس دانشگاه تهران، 1312 ش

فيزيک دوره اول و دوم دبيرستان، 1318 ش

نام‌های ايرانی، 1319 ش (

قانون تأسيس دانشگاه تهران، 1312 ش (1933 م). صورت جلسه آکادمی ملی علمی، 1326 ش

آيين‌نامه امور مالی دانشگاه تهران، 1333 ش

ديدگانی فيزيکی، دانشگاه تهران، 1340 ش

واژه‌نامه تخصصی فيزيک، 1369- 1340 ش

نگره کاهنربايی، دانشگاه تهران، 1345

شجره نامه خانواده حسابی، وزارت فرهنگ و هنر 1346 ش

فيزيک حالت جامد (Solid State Physics) ,(Physque de l Etat Solide) به زبان های انگليسی و فرانسه، 1348 ش (1969 م) و به زبان فارسی، 1358 ش

ديدگانی کوانتيک، دانشگاه تهران، 1358 ش

افعال فرانسه به فارسی، آماده چاپ

وندها و گهواژه‌های فارسی، تهران، 1368 ش

چگونگی تاريخ ايران، آماده چاپ

نگره الکترونيکی، آماده چاپ

الکتروديناميک، آماده چاپ

جلد اول فرهنگ حسابی، تهران، 1370 ش (1991م)، جلدهای بعدی آماده چاپ

گردآوری ديوان حسابی از کتابخانه دانشگاه پاريس، متعلق به قرن 17، و چاپ آن در دانشگاه تهران، 1354 ش

رساله‌ها

رساله دکترای فیزیک با عنوان حساسیت سلول های فتوالکتریک (Sensibilite des Cellules Photoelectriques) به زبان فرانسه، چاپ دانشگاه پاریس، 1306 ش

رساله راه ما (Votre voie)، به زبان فرانسه، 1314 ش

رساله تفسیر امواج دوبروی (Essaie d Interpretation des Ondes de Debroglie) به زبان فرانسه، تهران، 1324 ش

رساله درباره ماهیت ماده (A Strain Theory of Matter) دانشگاه تهران، به زبان انگلیسی، 1325 ش

رساله ذرات پیوسته (Continuous Particles) که در آکادمی علوم نیویورک (نشریه علمی Physical Review، ژوئن 1946 م صفحه 189) و در دانشگاه تهران، به زبان های انگلیسی و فارسی، 1325 ش، منتشر شد.

رسالــــه مدل ذره بی نهایت گسترده (Modele de Particules Infinies) در نشریه فیزیک فرانسه (Journal de Physique) سال 1336 ش

رساله فیزیک جدید و فلسفه ایران باستان (Modern Physics and the Philosophy of Ancient Iran) به زبان انگلیسی و نشر آن به زبان فارسی در مجله فرهنگ ایران باستان، مهر 1343 ش

رساله (توانایی زبان فارسی)، تهران، در مجله ایران باستان، مهر 1350 ش

گستردگی ذرات تا بی نهایت (Theory of Infinitely Extended Particlese) به زبان انگلیسی، چاپ دانشگاه تهران، 1356 ش

رساله راه بهبودی، تهران، آماده چاپ

موسسات

راه اندازی اولين آسياب آبی توليد برق (ژنراتور) در کشور (آشتيان، نزديک تفرش) 1305 ش

تشکيل گروه موسيقی کلاسيک (سنتی) به نام سن سباستين (نام کوچک باخ) در پاريس، 1306 ش (1927 م) با همياری هم‌کلاسی های فارغ التحصيل پلی تکنيک فرانسه

آغاز واژه گزينی و برابر سازی علمی (نهضت جلوگيری از نفوذ کلمات خارجی در دروس دانشگاهی و زبان فارسی) 1306 ش

ايجاد اولين کارگاه‌های تجربی در علوم کاربردی در ايران 1306 ش

نقشه برداری و ترسيم اولين نقشه راه ساحلی سراسری بنادر خليج فارس (بوشهر-بندر لنگه)، 1307-1306 ش،

تأسيس اولين مدرسه مهندسی وزارت راه و تدريس در آن، 1307 ش

تأسيس دارالمعلمين عالی (تهران) و تدريس در آن، 1307 ش

ايجاد اولين آزمايشگاه علوم پايه در کشور، 1307 ش

ساخت اولين راديو در کشور (در دارالمعلمين عالی) 1307 ش

تأسيس دانشسرای عالی و تدريس فيزيک و مکانيک در آن، 1308 ش

ساخت و راه‌اندازی اولين آنتن فرستنده در کشور، 1309 ش

ايجاد اولين ايستگاه هواشناسی کشور (در ساختمان دانشسرای عالی نگارستان دانشگاه تهران، 1310 ش

نصب و راه‌اندازی اولين دستگاه راديولوژی در ايران، برای برادرشان، آقای دکتر محمد حسابی، اولين راديولوژيست ايران، 1310 ش

ايجاد انجمن زبان فارسی و بنيان گذاری فرهنگستان زبان، 1310 ش

تعيين ساعت ايران 1311 ش

نقشه برداری، محاسبات و احداث راه تهران- شمشک به منظور بهره برداری از معادن ذغال سنگ، 1312 ش

تأسيس اولين بيمارستان خصوصی در ايران: بيمارستان گوهرشاد (به نام مادر فاضله شان)، با همکاری برادرشان، دکتر محمد حسابی، 1312 ش

پايه‌گذاری تدريس علوم به زبان فارسی، و تدوين کتب علمی به زبان فارسی، 1312 ش

طرح تأسيس دانشگاه تهران و تدوين اساسنامه آن 1310ش

تأسيس دانشکده فنی در 1313 ش و رياست و تدريس در آن دانشکده

تأسيس دانشکده علوم، 1321 ش و رياست آن دانشکده از 1327-1321 و از 1336-1330 ش و تدريس در آن از بدو تأسيس تا پايان عمر، 1371 ش

پايه‌گذاری و عضويت افتخاری در شورای عالی معارف، 1321 ش

تأسيس مرکز عدسی سازی اپتيک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران 1323 ش

تأسيس اولين رصدخانه نوين در ايران، 1324 ش

راه‌اندازی اولين مرکز زلزله شناسی کشور، 1328 ش

تأسيس بخش آکوستيک در دانشکده علوم و اندازه گيری فواصل و تنظيم گام ها و مصالعات علمی روی نت های موسيقی ايرانی، 1325 ش (1946 م) با همکاری مرحوم دکتر برکشلی و همیاری های دکتر ناجی

پايه‌گذاری و برنامه ريزی آموزش نوين ابتدايی و دبيرستانی، 1330 ش

پايه‌گذاری مدارس عشايری و تأسيس اولين مدرسه عشايری در ايران، 1330 ش

تآسيس و رياست موسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران، 1344-1330 ش

پايه‌گذاری مرکز تحقيقات اتمی دانشگاه تهران، 1330 ش

تدوين اساسنامه و تأسيس مؤسسه ملی ستاندارد ايران، 133 ش

تأسيس مرکر مدرن تعقيب ماهواره ها در شيراز، 1335 ش

پايه‌گذاری مرکز مخابرات اسد آباد همدان، 1338 ش

تأسيس و رياست انجمن ژئوفيزيک ايران، 1345 ش

راه‌اندازی اولين ليزر ايران، 1345 ش (1966 م) و آغاز تدریس آن در دانشکده علوم

تأسيس و راه اندازی رآکتور اتمی دانشگاه تهران و ايجاد سازمان انرژی اتمی ايران، 1349 ش

تأسيس انجمن موسيقی ايران و مرکز پژوهش‌های موسيقی

خدمات و مشاغل

تعیین نقشه راه‌ها در کشور لبنان، 1299 ش

مهندس راه و ساختمان در اداره راه سوریه، اجرای پروژه بهسازی و راه‌سازی در شرکت مقاطعه کاری فرانسوی (حما-سوریه) 1302 ش

استخدام به عنوان مهندس راه و ساختمان در اداره راه لبنان، 1302 ش

شناسایی و کار در معادن ذغال‌سنگ ناحیه سار فرانسه، 1304 ش

کار به عنوان مهندس برق در راه‌آهن برقی دولتی فرانسه، پاریس، 1304 ش

مطالعه علمی در دانشگاه های پرینستن و شیکاگو و انتشار دو مقاله علمی در آمریکا و انگلیس، 1328-1325 ش

تهیه صورت جلسات و خلاصه مذاکرات آکادمی ملی علوم، 1326 ش

عضو هیئت تحقیقاتی در انستیتوی تحقیقات هسته‌یی شیکاگو، 1327 ش

نماینده انتخابی مردم تهران در مجلس سنا ، از 1340-1328 ش

مأموریت خلع ید از شرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق، 1330 ش

اولین رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران در دولت دکتر مصدق، 1330 ش

وزیر فرهنگ در دولت دکتر مصدق، 1331-1330 ش

مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنسرسیوم در مجلس، 1333 ش

تدوین اساسنامه و تأسیس مؤسسه ملی ستاندارد ایران، 1333 ش

مخالفت با قرارداد عضویت دولت ایران در سنتو (پاکت بغداد) در مجلس، 1339 ش

مخالفت با طرح قانون ننگین کاپیتولاسیون و کنسر سیوم در مجلس و کناره گیری از مجلس به دنبال مخالفت‌های سیاسی، 1340 ش

اولین نماینده دائم ایران، در سازمان بین‌المللی فضا، سازمان ملل متحد، 1347-1341 ش

خریدن زمین در کره مریخ، 1346 ش

تدوین آیین نامه کارخانجات نساجی کشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت

تدوین آیین نامه، تأسیس، نصب و راه اندازی کارخانجات دخانیات ایران

بنیان‌گذاری واحد پژوهشی صنعتی فیاوری خان و مان (پژوهش و صنعت در مکانیک هیدرودینامیک، انرژی های نو و نامحدود)، 1358 ش

بنیان‌گذاری واحد پژوهشی صنعتی سغدایی (پژوهش و تحقیق در سیستم‌های الکترونیک، اپتوالکترونیک، اپتیک فیزیک و سیستم‌های هوشمند)، سال 1359 ش،

بنیاد پروفسور حسابی (پژوهش و فعالیت‌های علمی، فرهنگی، ...) سال 1360ش،

واحد هدایت دانش‌آموزان و دانش‌جویان مبتکر، نظریه‌یی و کاربردی، سال 1361 ش،

استفاده از انرژی خورشیدی در ایران، 1360 ش

ریاست گروه ممالک جهان سوم در کنفرانس بین‌المللی فضا

نشان‌ها و مدارک بین‌المللی

نشان عالی دولت فرانسه، کوماندرو دو لا لژیون دونور (Commandeur de la Legion dHonneur)

نشان تراز نخست دولت فرانسه، افیسیه دو لالژیون دونور (Officier de la Legion d Honneur)

عضویت‌هــــا

عضو پیوسته شورای عالی فرهنگ 1321- 1315 ش و 1346- 1325ش .

عضو انجمن اصطلاحات علمی 1321 ش .

عضو شورای عالی فرهنگ از 1321 ش .

عضو كنفرانس علمی دانشگاه پرینستون 1325 ش

عضو هیئت تالیف و ترجمه وزارت 1328 ش .

عضو كنگره علمی اتمی مسكو 1334- 1333ش

عضو كنفرانس علمی و بازدید از موسسات تحقیقاتی كشور فرانسه 1335- 1334ش

عضو هیئت علمی كنفرانس اتمی فرانسه 1337 ش

عضو كنفرانس اتمی ژنو (سوییس) 1347- 1337ش

عضو دایمی كمیته علمی فضا (ژنو) 1347- 1341ش

نماینده ایران و عضو كنفرانس بین‎‎‎‌المللی فضا (ژنو) 1337 ش

عضو انجمن فیزیك اروپا از 1341ش

عضو انجمن فیزیك امریكا از 1341 ش

عضو آکادمی علوم نیویورك از 1334 ش

عضو انجمن فیزیك فرانسه از 1337ش

عضو کمیته كنفرانس علمی و فنی فضا در نیویورك به نمایندگی دانشگاه تهران 1346 ش

عضو كنفرانس علمی و فنی فضا در وین 1347- 1344ش (1968- 1965م) .

عضو انجمن فرهنگ ایران باستان .

عضو پیوسته فرهنگستان زبان ایران از سال 1314 ش

عضویت در كنفرانس بزرگداشت علمای جهان در شیكاگو 1947م

عضو هیئت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با تصوییب شورای عالی انقلاب فرهنگی ، 1370 ش .

عضو هیئت امنای مركز تحقیقات بنیادی تریست (Trieste) یتالیا ، به پیشنهاد پروفسور عبدالسلام .

عضو شورای دانشگاه از 1313 ش

عضو دایمی كنفرانس بین‎‎‎‌المللی اتم .

عضو كنگره ریاضی‎‎‎‌دانان اسلو (نروژ) 1315 ش

عضو كمیته علمی و فنی فضا ، نیویورك 1346 ش

عضو كنفرانس علمی بین‎‎‎‌المللی اكسفورد 1315 ش

عضو هیئت دایمی كمیته بین‎‎‎‌المللی هسته‌یی 1330 ،1349ش .

نماینده ایران در كنفرانس علمی بین‎‎‌المللی فیزیك دانشگاه كمبریج (انگلستان) 1325 ش

نماینده ایران در کنگره بزرگداشت سیصدمین سال تولد نیوتن به دعوت انجمن پادشاهی انگلستان (لندن) 1326 ش

شركت در مراسم افتتاح راكتور اتمی هندوستان 1339- 1338ش

پروفسور حسابی، در 12 شهریور 1371 (ه . ش‌)، در بیمارستان‌ دانشگاه‌ ژنو، به‌ هنگام‌ معالجه‌ قلبی‌، بدرود حیات‌ گفتند. مقبره‌ استاد، بنا به‌ خواسته‌ ایشان‌، در زادگاه‌ خانوادگی‌، در شهر دانشگاهی‌ تفرش‌، قرار دارد

برگرفته از سایت رسمی پروفسور حسابی

پروفسور محمود حسابی پدر فیزیک ایران
انتشار : ۹ تیر ۱۳۹۶

پروفسور ریحانه سریری استاد بیوشیمی دانشگاه گیلان


پروفسور ریحانه سریری استاد بیوشیمی دانشگاه گیلان

پروفسور ریحانه سریری در سال 1332در شهر مشهد به دنیا آمد.تحصیلات ابتدایی را در طی سال های 44-1338 در دبستان آزرمی شهر مشهد طی کرد.پس از تحصیلات ابتدایی در طی سال های 50-1344 تحصیلات متوسطه را در دبیرستان آزرم شهر مقدس مشهد به پایان رسانید و در سال 1350 دیپیم رشته طبیعی را از آن مدرسه اخذ کرد. ریحانه سریری تحصیلات عالیه خود را در رشته شیمی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1350 شروع کرد و بعد از چهار سال در سال 1354 مدرک کارشناسی شیمی را از آن دانشگاه اخذ کرد.سپس در سال 1358 برای ادامه تحصیلات تکمیلی راهی کشور انگلستان گردید ودر دانشگاه آستون شهر بیرمنگام مشغول تحصیل گردید و در سال 1360 در رشته رشیمی گرایش بیو پلیمرها

از آن دانشگاه مدرک کارشناسی ارشد را اخذ کرد.ریحانه سریری بعد از کارشناسی ارشد در همان دانشگاه تحصیلات دکتری را ادامه و در سال 1374 دکتری بیوشیمی را از آن دانشگاه کسب کرد.

بعد از بازگشت به ایران در سال 1374 همکاری خود با دانشگاه گیلان در گروه شیمی با رتبه استادیاری را آغاز و بعد از دو سال به گروه زیست شناسی آن دانشگاه می پیوندد و در سال 1380 پایه دانشیاری و در سال 1384 استاد تمام می شود .

علاوه بر تدریس از جمله فعالیت های آموزشی پروفسور ریحانه سریری می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

راه اندازي دوره كارشناسي ارشد بيوشيمي در دانشگاه گيلان در سال 1377

راه اندازي دوره كارشناسي ارشد بيوشيمي در پردیس دانشگاه گیلان در سال 1390

راه اندازي دكتراي بيوشيمي در دانشگاه گیلان در سال 1383

راه اندازي دوره دکتری بيوشيمي در پردیس دانشگاه گیلان در سال 1392

تأليفات و تحقيقات:

مقالات علمي چاپ شده در مجلات بين المللي: 102 عنوان

مقالات ارائه شده به صورت سخنراني و يا پوستر در كنفرانس هاي ملي و يا بين المللي: 190 عنوان

مقالات چاپ شده در پروسيدينگ كنفرانس هاي ملي و يا بين المللي: 15 عنوان

پايان نامه هاي كارشناسي ارشد تحت سرپرستي: 81 عنوان

مشاور پايان نامه كارشناسي ارشد: 33 عنوان

كتب چاپ شده: 7 عنوان

زبان تخصصي شيمي

روش هاي شيمي فيزيك

لنزهاي تماسي

بيوشيمي پزشكي

700 آزمون زبان تخصصي شيمي و زيست شناسي

بيوشيمي ارشد تربيت بدني

فرهنگ مصور و جامع بيوشيمي

كتب در دست تهيه و يا چاپ: 10 عنوان

بيوشيمي اشك

روش هاي بيوشيمي و بيوفيزيك

بيوشيمي پروتئين ها و نوكلئيك اسيدها

طرح هاي تحقيقاتي تمام شده: 8 طرح

طرح هاي تحقيقاتي در دست انجام: 2 طرح

از افتخارات کسب شده توسط خانم سریری می توان به موارد ذیل اشاره کرد :

عضويت انجمن هاي بين المللي: 6 انجمن

عضويت انجمن هاي ملي: 7 انجمن

عضو هيئت تحريريه: دو مجله بین المللی آسیایی و 3 مجله بین المللی اروپایی

داور مجلات بين المللي: 8 مجله

داور مجلات ملي: يك مجله

عضو كميته چاپ مجلات بين المللي: دو مجله

جوايز در جشنواره ها و كنفرانس هاي ملي و بين المللي: 8 مورد

برگزيده علمي اولين جشنواره زنان نام آور ايران 1376 تهران

برگزيده به عنوان پژوهشگر برتر سال 1384 در استان گيلان

برگزيده به عنوان يكي از زنان علمي فرهيخته استان گيلان 1385

دبير كنفرانس هاي ملي و بين المللي: 3 بار

استاد نمونه سال 1391 دانشگاه گیلان

استاد نمونه سال 1395 دانشکده علوم

 برگرفته شده از صفحه شخصی دکتر سریری در سایت دانشگاه گیلان

پروفسور ریحانه سریری استاد بیوشیمی دانشگاه گیلان
انتشار : ۸ تیر ۱۳۹۶

تهران - صندوق پستی 1474954578

با درس آموزی از موفقیت های دیگران مسیر موفقیت را هموارتر طی کنیم. کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به وب سایت راه موفق می باشد.

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما